وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
بهشت و جهنم

بهشت و جهنم

از اينجا تا بهشت دو قدم است. قدم اول را بگذاريد روي هواي نفس، قدم دوم در بهشت است.

خدا توبه كنندگان را دوست دارد




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۰۱ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

وقتي قيامت مي شود...

نشانه هاي قيامت در قرآن

در آغاز رستاخيز حوادث عظيمي رخ مي دهد و همانگونه كه پايان دنيا همراه با حوادث عظيم است آغاز رستاخيز نيز با حوادث عظيم توآم است.

حوادث قيامت در آيات مختلفي از قرآن مجيد به چشم ميخورد:



يكى از دردناكترين منازل پس از مرگ، منزل  هولناك آخرت است ، قيامت است كه نگراني و دلهره اش بزرگ و عظيم است ، بلكه از هر نگراني و دلهره، بزرگتر و فزع و گرفتاريش

"فزع اكبر" است.

خداوند در وصف آن در سوره اعراف  آيه 187 مى فرمايد:


هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً


يعني فرارسيدن قيامت در (بر اهل) آسمانها و زمين، سنگين و دشوار و گران است، فرا نرسد شما را مگر به يكباره و ناگاه و بدون آنكه شما را خبر دهد.


1- در يك جا مي فرمايد:


«يَوْمَ تبَُدَّلُ الْاَرْضُ غَيْرَ الْاَرْضِ وَ السَّماوات وَ بَرَزُوا لِلّهِ الواحِدِ القَهّار» ابراهيم/48


[وعدة الهي در آن روز تحقق مي يابد كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمانهاي ديگر) مبدّل مي شود و انسانها در پيشگاه خداوند واحد قهّار  ظاهر مي گردند]


اين نكته قابل توجه است كه منظور از تبديل زمين به زمين ديگر در اينجا عوض شدن ذات آن نيست، آن گونه كه شايد بعضي تصور كرده اند، بلكه منظور تبديل صفات آن است، مانند از ميان رفتن كوهها و صاف و مسطح شدن و توسعه فراوان يافتن، بي آنكه اصل ذات عوض شود.


2- در جاي ديگر مي فرمايد:


«اذا زُلْزلَت الْاَرْضُ زلْزالَها وَ اَخْرَجَت الْاَرْضُ اَثْقالَها» زلزال/1و 2


[هنگامي كه زمين شديداً به لرزه درآيد و بارهاي سنگين خود را خارج سازد.]

اين زلزله بر خلاف ساير زلزله ها، زلزله اي است سازنده، نه ويرانگر و ميراننده، زلزله اي است  كه به انسانها اجازه مي دهد به سرعت از قبرها خارج گردند و حيات نوين ازسر گيرند.


3- دگر گوني سطح زمين يكي ديگر از نشانه هاي شروع رستاخيز است به گونه اي كه زمين به صورت كاملاً مسطح در مي آيد و انسانها همگي به طور آشكار بر صفحه آن ظاهر مي شوند، چنانكه قرآن مي گويد:


«يَوْمَ نُسَيَّرُ الْجبالُ وَ تَرَيَ الَاَرْضُ بارزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ منْهُمْ اَحَدا» كهف/47


[به خاطر بياور روزي را كه كوهها را به حركت در مي آوريم و زمين را آشكار و مسطح مي بيني، و همه انسانها را محشور مي كنيم، و احدي را فرو گذار نخواهيم كرد]


حركت كوهها مقدمه اي است براي ويران شدن آنها و به دنبال اين ويراني همان گونه كه از آيه فوق و بعضي ديگر از آيات قرآن استفاده مي شود، زمين كاملاً مسطح و هموار مي گردد، به طوري كه همة انسانها بر صفحه آن ظاهر و آشكارند.


به اين آيات نيز توجه كنيد:


«وَ يَسْئَلُونَكَ عَن الْجبال فَقُلْ يَنْسِفُها رَبّي نَسْفاً - فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفْاً - لاتَرَي فيها عوَجاًَ وَلا اَمْتاً - يَوْمَئذ يَتَّبعُونَ الدّاعيَ لا عَوَجَ لَهُ …» طه/105 تا 108


[و از تو دربارة كوهها سؤال مي كنند، بگو پروردگارم آنها را (متلاشي مي كند و) بر باد مي دهد ـ سپس زمين را صاف و هموار و مسطّح و بي آب و گياه رها مي سازد -  به گونه اي كه در آن هيچ پستي و بلندي نمي بيني - در آن روز همگي از دعوت كنندة الهي كه هيچ انحرافي در آن نيست پيروي مي كنند …]


به نظر مي رسد كه در اين آيات قسمتي از حوادث پايان  جهان و سپس بخشي از حوادث آغاز قيامت بيان شده است...


بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۹ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

جستجوي واژه هاي شيطاني

شخص دانايي كه به ناداني گذشته اش اذعان مي كرد، چنين مي گفت :


 
۳ سال در ناداني تمام در دنياي مجازي به دنبال سكس مي گشتم ، ابتدا دنبال تصاوير گشتم و هر چه بيشتر تصاوير سكس مي ديدم حريص تر مي شدم و لذت هم نمي بردم و پس از آن به فيلم سكس روي آوردم

ولي سير نشدم.

پس از آن به فيلمهاي همجنسبازان رسيدم و سير نشدم بعد از آن با جستجوي واژه هاي شيطاني به دنبال سكس زن با حيوان يا سكس پسر با مادر يا ... كه از گفتنش شرم داشت ،


 به دنبال فيلمهاي سكسي شيطاني كه حال آدميزاد را به هم ميزد، مي گشتم و ناگهان متوجه شدم اين كار تمامي ندارد هر چه بيشتر به سوي اين فعل مي رفتم كمتر لذت مي بردم و چاله ايست كه به چاهي عميق ختم مي شود.

اين شخص مي گفت در حالي كه از بخشش خدا نااميد بودم و با خودم مي پنداشتم كه هرگز آدم نمي شوم ، ناگهان و به طور تصادفي در مكاني معناي آيه ۱۱۴ سوره هود را ديدم كه گفته بود با هر وعده نماز خواندن تمام گناهانتان پاك مي شود.

با خواندن معناي اين آيه بيشتر تحقيق كردم و شنيدم كه حضرت علي اين آيه را اميدوار كننده ترين آيه قرآن دانسته است و من نيز اميدوار شدم و با خواندن اولين وعده نماز همان روز انگار درهاي رحمت به رويم باز شد و احوالاتم به كلي دگرگون گشت.

و خودم را در اوج مي ديدم و از همان روز ديگر نمازم ترك نشده و هرگز به سراغ مستهجنات اعم از فعلي و مجازي نرفتم و در حال حاضر لذتي از زندگي مي برم كه وصفش سخت است.


آرزوي بهشت و جهنم عاقبت بخيري همه شماست.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۹ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

مقام قهر و كبريايي خدا





>


و هر كه از مقام قهر و كبريايي خدا بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود.

 اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدا را تكذيب مي كنيد؟

(آيه 46  سوره الرحمن)
 






و در آن دو بهشت انواع ميوه ها و نعمتهاست . پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدا را تكذيب مي كنيد ؟ در آن دو بهشت دو چشمه آب ( تنسيم و سلسبيل ) روان است . پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدا را انكار مي كنيد ؟

 در آن دو بهشت از هر ميوه اي دو نوع است ( معروف و غير معروف ) . پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدا را انكار مي كنيد ؟ در حالي كه بهشتيان بر بسترهايي كه حرر و استبرق آستر آنهاست ( در كمال عزت ) تكيه زده اند . و ميوه درختانش در همان تكيه گاه در دسترس آنهاست . پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟

 در آن بهشتها زنان زيباروي با حيايي است ( كه به چشم پرناز ) جز به شوهر خود ننگرند و دست هيچكس پيش از آنها بدان زنان نرسيده است. پس اي جن و انس كداميك از نعمتهاي خداوند را تكذيب مي كنيد؟ آن زنان حوري ( در صفا و لطافت ) گويي ياقوت و مرجانند. پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟

 آيا پاداش نيكويي و احسان جز نكويي و احسان است؟ پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟ غير از آن دو بهشت ، براي متقيان دو بهشت ديگر وجود دارد. پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟


 

آن دو بهشت از ( كثرت وفور درختان و سايه ها ) سبز سيه فام است.
پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟

 ( سوره الرحمن ، آيه 46 - 78 . )


 
در آن دو بهشت ( دو بهشت دوم ) دو چشمه آب گوارا مي جوشد. پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟ در آن دو بهشت نيز هرگونه ميوه و خرما و انار ، بسيار است. پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟

 در تمام اين بهشتها نيكو زنان با حسن و جمال بسيارند. پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد ؟ حوراني كه در سراپرده هاي خود از چشم بيگانگان مستورند. پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟

 كه پيش از شوهرانشان دست هي‍چكس بدان زنان نرسيده است. پس اي جن و انس كدامين نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد ؟ در حالي كه ( بهشتيان با حورالعين ) بر رفرف سبز و بساط زيبا تكيه زده اند. پس اي جن و انس كدام يك از نعمتهاي خدايتان را تكذيب مي كنيد؟

بزرگوار و مبارك نام پروردگار توست كه خداوند جلال و عزت و احسان و كرامت است .
 


بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۸ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

براي يوسف شدن بايد قيد زليخاها را زد



براي يوسف شدن بايد قيد زليخاها را زد!
عزيز خــــــــــدا شدن بها دارد...!



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۷ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

خدا نميگويد « زنا نكنيد » بلكه ميگويد: « نزديك زنا نشويد»




زنا يعني ارتباط نامشروع زن و مرد كه دو حالت دارد:

 1. زناي محصنه 2. زناي غير محصنه

هر گاه يكي از طرفين خواه زن يا مرد يا هر دو انها، داراي همسر (متاهل باشند)، اين عمل نامشروع نسبت به او محصنه محسوب مي شود و هر گاه يكي از انها يا هر دو انها مجرد (فاقد همسر) باشند، نسبت به او غير محصنه خواهد بود.

به عبارت ديگرمردي كه زن دارد اگر با زن ديگري زنا كند و نيز زني كه شوهر دارد با مرد ديگري زنا نمايد آن را زناي محصنه گويند كه در صورت فراهم بودن شرايط آن بر آنها حد جاري مي شود و حد آن رجم يعني سنگسار كردن زاني و زانيه است.

جوان مجرد كه همسر ندارد خواه مرد باشد يا زن، اگر با ديگري زنا كند آن را زناي غير محصنه گويند و حدش تازيانه است.

البته بايد توجه داشت اگر مرد مجرد با زن شوهر دار زنا كند، حد زن رجم است ولي حد مرد تازيانه است چون زناي در حق مرد، زناي غيرمحصنه است و نيز اگر دختر مجردي با مردي كه همسر دارد زنا كند، تنها مرد را سنگسار مي كنند و بر زن تازيانه مي زنند.

احكامي كه گفته شد مربوط به موقعيتي است كه اين جرم در دادگاه صالحه اثبات و توسط فرد به آن اعتراف شود، در غير اين صورت توبه كافي است و در صورت توبه واقعي عواقب اخروي آن مرتفع خواهد شد.

نكته ي قابل توجه اين است كه وقتي كسي گناهي مانند زنا به خصوص زناي محصنه انجام مي دهد از جمع مومنين خارج مي شود و قرآن كريم او را جزو مشركين و زناكاران معرفي مي نمايد, اما اين به اين معنا نيست كه اگر بخواهد برگردد امكان آن نيست. در صورتي كه توبه كند و به سوي خدا بازگردد, مي تواند به جمع مومنين وارد شود و توبه اش پذيرفته خواهد بود.

بنابراين اگر چه ممكن است شما به گناه كبيره اي آلوده شده ايد، ولي به اين دليل كه كاملا پشيمان هستيد و تصميم قاطع به ترك چنين گناهاني داريد، از توبه كنندگان واقعي محسوب مي شويد و خداوند فرموده خود توبه كنندگان را دوست دارد.

«ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين».

پس براي جبران، سعي كنيد تاريكي حاصل در قلب را با معنويت و انجام كارهاي خوب پاك نماييد و هر وقت ياد گناهان خود افتاديد استغفار كنيد و از خداوند بخشش بخواهيد چرا كه خداوند مهربان و آمرزنده است.


گاه يك گناه سرچشمه گناهان ديگراست ، مانند كفر كه سبب ترك واجبات و انجام محرمات مي گردد، اما در مورد زنا مضاعف بودن مجازات و عذاب فردي كه مرتكب آن شده است را مي توان به آثار اجتماعي آن سوق داد .

گرچه شخص زناكار يك گناه مرتكب شده است ; اما از آنجا كه اين گناه اثر مستقيمي در بروز آثار شوم و خطرناك اجتماعي دارد و زمينه بروز گناهان ديگر مي شود ، مجازاتش دو برابر است .

شاهد نكته فوق آيه 31 سوره اسراء است كه مي فرمايد :

( وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَي إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَهً وَسَاءَ سَبِيلاً ) .

« نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد بدراهي است » .
خداي متعال در اين آيه نمي فرمايد « زنا نكنيد » بلكه مي فرمايد :

« نزديك زنا نشويد»



اصولا هر گناهي قابل توبه است و خداوند خود فرموده است:

«ان الله يغفر الذنوب جميعا; خداوند همه گناهان را مي آمرزد. در برخى موارد مانند غيبت و تهمت طلب رضايت از غيبت شونده نيز در صورت امكان و نداشتن مفسده لازم است، ولى در مورد گناهانى همچون زنا، پشيمانى واقعي، تصميم بر عدم تكرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه كافى است.

در آيه 70 سوره فرقان بيان شده است:

«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛

مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آوردند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به حسنات تبديل مى‏كند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».

قرآن مجيد مى ‏فرمايد:

«و هُو الّذِى يقْبل التّوبه عن عِبادِه»

او كسي است كه توبه را از بندگان خود مي پذيرد. و مى‏فرمايد:

«غافِرِ الذّنْبِ وَ قابِلِ التَّوبِ»

خداي متعال بخشنده گناهان و توبه پذير است.

امام باقر عليه السلام به محمد بن مسلم چنين مى‏فرمايد:

وقتى كه مؤمن توبه مى‏كند، گناهان قبل از توبه‏اش بخشيده مى‏شود، پس او بايد براى بعد از توبه عمل كند. ولى آگاه باشيد به خدا قسم اين مزيت فقط براى اهل ايمان است.

ابو حامد غزالى در كتاب احياء چنين مى‏گويد: اگر معنى قبول را فهميده باشى شك نخواهى داشت كه هر توبه صحيحى پذيرفته و مقبول است.

قرآن مجيد مى ‏فرمايد:

وَ هُوَ الّذِى يَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبادِهِ

خداى رحمان و رحيم در قرآن مى‏ فرمايد:

قُلْ يا عِبادِيَ اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِيمُ. وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ اَلْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ،

بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ‏ايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد. و به درگاه پروردگارتان باز گرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد سپس از سوى هيچكس يارى نشويد .

اگر به معناى كلماتى كه در آيه آمده توجه كنيم لطف خدا را نسبت به بندگان خواهيم فهميد. «تعبير به يا عِبادِيَ (اى بندگان من) آغازگر لطفى است از ناحيه خدا، و تعبير به اسراف به جاى ظلم و جنايت نيز لطف ديگرى است،

تعبير به عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ نشان مى‏دهد كه گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏گردد، تعبير به لا تقنطوا دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از لطف الهى نوميد گردند، تعبير به من رحمة اللّه تاكيد بيشترى بر خير و محبت الهى است و هنگامى كه به جمله إِنَّ اَللَّهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ‏ مى‏ رسد با حرف تأكيد آغاز شده و كلمه الذنوب با (الف و لام) جمع شده همه گناهان را بدون استثناء در بر مى‏گيرد،

بدين صورت است كه سخن اوج مى‏گيرد و درياى رحمت الهي موّاج مى‏شود»، بنابراين انسان در تحت هر شرايط و موقعيتى كه باشد اگر به سوى خدا باز گردد (توبه كند) و تسليم فرمانش باشد و از اوامر و نواهى خداى سبحان تبعيت كند، خدا را توبه‏پذير و مهربان و بنده نواز خواهد يافت.

امام صادق عليه السّلام فرمود:

گاهى انسان گناهى مى‏كند و خدا به خاطر آن گناه او را به بهشت مى‏برد. عرض شد: آيا خدا به خاطر گناه او را به بهشت مى‏برد؟

لو عملتم الخطايا حتى تبلغ السّماء ثمّ ندمتم لتاب اللّه عليكم.

فرمود: بله او گناهى مى‏كند، ولى هميشه از آن گناه بيمناك، و بر نفس خود غضبناك است، خدا هم او را مى‏بخشد و داخل بهشت مى‏ كند.

ترجمه ‏اخلاق ص : 341

بهشت و جهنم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۶ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

هر جانداري چشنده ي طعم مرگ خواهد بود




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۵ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

فلسفه و حكمت وجوب دفن بدن انسان پس از مرگ چيست؟

چرا مردگان خود را نمي سوزانيم؟


در قرآن مجيد، فلسفه و حكمت وجوب دفن بدن انسان پس از مرگ مطلبي نيامده‌، امّا در روايات‌، بر اين امر پرداخته شده است‌.

امام هشتم‌ امام رضا (ع) مي‌فرمايد:


"همانا امر شده به دفن ميّت‌، تا اين كه ظاهر نشود براي مردم‌، فساد جسد او، و زشتي قيافة وي‌، و اذّيت نشوند افراد جامعه از بوي بد او، و نيز متاذّي نگردند، از بيماري و آفت و فسادي كه جنازة ميّت چه بسا در پي داشته باشد]باعث مريضي ديگران شود[ و براي اين كه‌، بدن ميّت‌، از ديد دوستان و دشمنان وي مخفي باشد; تا دوستان محزون نشوند و دشمنان‌، شماتت و خوشحالي نكنند."


در اين حديث‌، حكمت‌هاي فراواني براي دفن ذكر شده كه به چند مورد آن اشاره مي‌شود:


1. حفظ احترام مرده‌; چون اگر دفن نشود، بدن‌، به زودي متعفّن مي‌گردد، قيافه تغيير مي‌كند و حيوانات صحرا، آن را طعمة خود قرار مي‌دهند، و اين امور، بي‌احترامي بزرگي به متوفّا و بستگان وي مي‌باشد و بديهي است كه هيچ كس راضي نيست كه عزيز او به اين سرنوشت گرفتار شود.

2. بدن مرده‌، به انواع‌، ميكروب‌ها آلوده است و اين سبب ابتلاي افراد جامعه‌، به بيماري‌هاي خطرناك مي‌گردد.
3. مردم از بوي بد او اذيت مي‌شوند.
4. دفن نشدن مرده‌، سبب آزردگي دوستان و شادشدن دشمنا است‌.



از قرآن مجيد استفاده مي‌شود كه نخستين بدني كه دفن شد، بدن هابيل فرزند آدم بود

(وسائل‌الشيعه‌،شيخ‌حرعاملي‌، ج 2، ص 819، نشرمكتبه‌الاسلاميه‌. )

كه به دست برادرش قابيل كشته شده‌، و او كيفيت دفن را از كلاغي آموخت‌:

"فَبَعَث‌َ اللّه‌ُ غُرابـًا يَبحَث‌ُ فِي الاَرض‌ِ لِيُرِيَه‌ُ كَيف‌َ يُوَري سَوءَة‌َ اَخِيه‌ِ قال‌َ يـَوَيلَتي‌َ اَعَجَزت‌ُ اَن اَكون‌َ مِثل‌َ هـَذا الغُراب‌ِ فَاُوَرِي‌َ سَوءَة‌َ اَخي فَاَصبَح‌َ مِن‌َ النّـَدِمين‌;

(مائده‌، 31)

پس خداوند كلاغي را برانگيخت كه زمين را به چنگال گود نمايد تا به او بنمايد كه چگونه بدن مردة برادر را زير خاك پنهان سازد; ]قابيل‌[ با خود گفت‌: اي واي بر من‌! آيا من از آن عاجزترم كه مانند اين كلاغ باشم تا جسد برادر را زير خاك پنهان كنم ]پس برادر را به خاك سپرد[ و از اين كار سخت پشيمان گرديد."



در حديثي امام‌صادق‌مي‌فرمايد:
"هنگامي كه قابيل برادر خود را كشت‌، او را در بيابان افكنده بود. درندگان به سوي جسد هابيل روي آوردند. قابيل برادر خود را مدتي به دوش كشيد، لكن باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند و منتظر بودند كه چه موقع جسد را به خاك مي‌افكند تا او را بخورند; در اين موقع بود، خداوند زاغي را فرستاد كه خاك‌هاي زمين را كنار زد و جسد زاغ ديگر را در آن قرار داد و به روي آن خاك ريخت‌; قابيل كه اين منظره را تماشا مي‌كرد، جسد برادر خويش را به خاك سپرد.


"( مجمع‌البيان‌، مرحوم‌طبرسي‌، ج 3، ص 185، ذيل آيه‌، نشر كتابفروشي‌اسلاميه‌; تفسيرنمونه‌، آية‌...مكارم شيرازي‌وديگران‌،ج‌،ص 352، انتشارات دارالكتب‌الاسلاميه‌. )




فلسفه دفن شدن ميت و به نوعي براي پاسخ اين بود كه چه نيازي است كه بدن ميت دفن شود؟ چرا به جاي دفن ، آتش نزنيم ؟



شايد به ظاهر با آتش زدن ميت مكان كم تري اشغال شود اما در دفن كردن ميت، آن هم با دستوراتي خاص ، حكمت هاي فراواني وجود دارد كه مهم ترين آن ها ، حفظ احترام ميت مي باشد.

امام صادق (ع) فرمود:

"حرمة الميت كحرمة الحي؛

حرمت ميت بسان حرمت شخص زنده است.(1)



اسلام به خاطر حفظ شان و احترام ميت دستور مي دهد بدن ميت با تشريفاتي خاص و بدون هيچ تصرفي در خاك دفن شود . اگر بنا بر از بين رفتن بدن ميت باشد، به واسطه انسان صورت نگيرد ،چنان كه مطابق مباني اسلامي و شواهد فراوان، بسياري از بدن ها در قبر سالم و از پوسيده شدن محفوظ مي ماند .

حال آن كه در اين ميان بدن هايي كه به خاطر اعمال نيك ، حتي بدون روح شانيت سالم ماندن و نپوسيدن دارند، با آتش زدن از بين مي رود . اگر چه بشر با علوم جديد نتواند به تمامي حكمت هاي آن برسد اما در عين حال اذعان دارد كه دستور كفن كردن و دفن ميت، در دين اسلام چنان مطابق اصول بهداشتي است كه جنبه اعجاز دارد .

اگر اين دستورات به درستي عمل شود ،هيچ گونه آلودگي پيش نيامده و ميكروب اجساد مرده ها در محيط منتشر نمي شود كه به برخي اشاره مي شود:



1. بدن مرده را با مواد ضد عفوني كننده سدر و كافور مي شويند.
2. بدن مرده را بايد سه نوبت شست.


3. پس از آن كه بدن ميت يك بار با سدر و يك بار با كافور ضدعفوني شد و يك بار هم با آب خالص شست و شو شد، بايد دوباره با كافور او را ضدعفوني كرد. اين بار كافور را در آب حل نمي كنند، بلكه خود كافور را به برخي از اعضاي ميت مي مالند . اين، يك نوع ديگري از ضد عفوني است. اين عمل را حنوط مي گويند.
4. كسي كه مرده را غسل مي دهد و مي شويد، پس از هر غسل دست هاي خود را مي شويد تا بر آلودگي نيفزايد.
5.كسي كه با بدن مرده تماس دارد ،بايد خودش هم غسل مس ميت بكند تا خطر آلودگي برطرف شود.


معلوم شد كه فلسفه پاشيدن آب روي قبر مرده ،مسدود ساختن سوراخ ها و سفت كردن خاك است . فلسفه گذاشتن چوب تر اين است كه ميكروب هاي بدن مرده توسط حشرات به جاهاي ديگر برده نشود ،چون حشرات از اسانس موجود در خرما مي گريزند . وقتي كه ميكروب هاي مفيد بدن مرده بر ميكروب هاي مضر غلبه يافتند، از آن به بعد، خطر برطرف مي گردد.(2)

البته دلائل ديگري نيز در اين زمينه مطرح شده كه براي رعايت اختصار از بيان آن ها خود داري مي كنيم . اولاً: اگر هدف از سوزاندن ، از بين بردن ميكروب ها است، به اذعان دانشمندان اين امر در دفن ميت به مراتب بيش تر وجود دارد . با فرض نخست بايد حيوانات را هم بسوزانيم ،چون در بيش از چهارصد بيماري با انسان مشترك هستند . اگر چنين باشد، بايد حتي فضولات و اخلاط حيوانات هم بلافاصله سوزانده شود، چون آلوده به بسياري از ميكروب ها است .

حال آن كه چنين امري محال و غير قابل تحقق است. ثانياً: بر فرض امكان با توجه به محدوديت بشر در كشف حقائق علمي، از كجا معلوم آتش زدن بدن داراي چنين خواصي باشد ؟

حداقل آن است كه ما مسلمانان به وحي به عنوان يكي از منابع علوم بشري عمل مي كنيم. منطقي ترين دليل ما بر پذيرش حكم آن است كه اين دستور به عنوان تكليفي ديني از مجاري منطقي و قابل اعتماد شريعت به ما رسيده ، در نتيجه عمل به اين دستور همانند هر دستور ديگر تعبدي شرعي، لازم و منطقي و معقول است .

اگر معيار منطقي بودن يك حكم را يافتن علل طبيعي ، بهداشتي و دنيايي آن بدانيم، بايد گفت چه بسا نتوان براي بسياري از دستورات قطعي دين دليلي از اين دست يافته و يا احياناً برخي از دانشمندان دلائل مطرح شده را نپذيرند. از آن جا كه معتقديم احكام شرعي از طرف خداوند به وسيله پيامبر يا معصومان بيان شده است ، به آن ملتزم شده و عمل مي كنيم ، چنان كه در امور عادي اين گونه عمل مي نماييم. با اعتمادي كه به پزشكان متخصص داريم ، به نسخه هاي آن ها عمل مي كنيم، بدون اين كه از خواص داروهاي نوشته شده مطلع باشيم .


پي نوشتها:

1- مرحوم كليني ،الكافي،چ دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش ج 7 ص 228.

2-دكتر پاك نژاد،اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، بي تا ، بي چا، ج 11 ، ص 31 - 42.

گردآوري: بهشت و جهنم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۵ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

خصوصيات همسران بهشتي (حورالعين)





آنها فقط به همسرانشان عشق مى ورزند، و جز مهر آنها مهر ديگرى را در دل ندارند كه اين خود يكى از بزرگترين امتيازات يك همسر است كه جز به همسرش نينديشد و جز به او عشق نورزد.

در قرآن كريم براي زنان بهشتى (حوريه هاي بهشتي) ويژگي هايي ذكر شده است
 كه عبارتند از :

۱ -پاكي و پاكيزگي :

 وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۱)؛ وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ (۲) ؛ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ ... (۳)

 همسران آن جهان ، بر خلاف بسيارى از زيبا رويان اين جهان هيچ نقطه تاريك و منفى در جسم و جان آنها نيست و از هر عيب و نقصى پاك و پاكيزه اند.(۴)

۲ -داراي چشمان سياه و درشت :

 كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ(۵)؛ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ(۶ )

((حور)) جمع ((حوراء)) و ((احور)) به كسى مى گويند كه سياهى چشم او كاملا مشكى و سفيدى آن كاملا شفاف است)) عين )) (بر وزن چين ) جمع ((اعين )) و ((عيناء)) به معنى درشت چشم است . از آنجا كه زيبائى انسان بيش از همه در چشمان او است ، در اينجا چشمان زيباى حور العين را توصيف مى كند.(۷)

۳ -پوشيده و مستور بودن:

وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ(۸) و همسرانى از حورالعين دارند.( از شدت صفا) همچون مرواريد در صدف پنهان هستند !((حور)) چنانكه قبلا نيز گفته ايم جمع ((حوراء)) و ((احور))، به كسى مى گويند كه سياهى چشمش كاملا مشكى و سفيديش كاملا شفاف است .
و((عين )) جمع ((عيناء)) و ((اعين )) به معنى درشت چشم است ، و از آنجا كه بيشترين زيبائى انسان در چشمان او است روى اين مساءله مخصوصا تكيه شده است .بعضى نيز گفته اند كه ((حور)) از ماده ((حيرت )) گرفته شده ، يعنى آنچنان زيبا هستند كه چشمها
 از ديدن آنها حيران مى شود.

((مكنون )) به معنى پوشيده است ، و در اينجا منظور پوشيده بودن در صدف است ، زيرا مرواريد به هنگامى كه در صدف قرار دارد و هيچ دستى به آن نرسيده از هميشه شفافتر و زيباتر است ، بعلاوه ممكن است اشاره به اين معنى باشد كه آنها از چشم ديگران كاملا مستورند، نه دستى به آنها رسيده ، و نه چشمى بر آنها افتاده است !(۹)

۴ -فقط به همسران خود عشق مي ورزند . يا پر ناز و كرشمه هستند.

 فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ ...(۱۰)

 زناني كه جز به همسران عشق نمى ورزند. ؛
 وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ. (۱۱)

 و نزد آنها همسرانى است كه جز به شوهران خود عشق نمى ورزند
 و چشمانى درشت (و زيبا) دارند.




((طرف )) ((بر وزن حرف )) به معنى پلك چشمها است ، و از آنجا كه به هنگام نگاه كردن پلكها به حركت در مى آيد كنايه از نگاه كردن است ، بنابراين تعبير به ((قاصرات الطرف))اشاره به زنانى است كه نگاهى كوتاه دارند، يعنى فقط به همسرانشان عشق مى ورزند، و اين يكى از بزرگترين امتيازات همسر است كه جز به همسرش نينديشد و به غير او علاقه نداشته باشد.(۱۲)

در تفسير((قاصرات الطرف)) احتمالات متعددى داده شده كه در عين حال قابل جمع است .
نخست اينكه : آنها تنها به همسران خود نگاه مى كنند، چشم خود را از همه چيز برگرفته ، و به آنان مى نگرند.ديگر اينكه : اين تعبير كنايه از اين است كه آنها فقط به همسرانشان عشق مى ورزند، و جز مهر آنها مهر ديگرى را در دل ندارند كه اين خود يكى از بزرگترين امتيازات يك همسر است كه جز به همسرش نينديشد و جز به او عشق نورزد.

تفسير ديگر اينكه آنها چشمانى خمار دارند، همان حالت مخصوصى كه در بسيارى از اشعار شعرا به عنوان يك توصيف زيبا از چشم مطرح است .البته معنى اول و دوم مناسبتر به نظر مى رسد هر چند جمع ميان معانى نيز بى مانع است .كلمه عين (بر وزن مين ) جمع عيناء به معنى زن درشت چشم است .(۱۳ )

۵ -از هر نظر دوشيزه و پاك هستند...

 لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (۱۴)

 هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است .

كلمه ((طمث )) كه فعل ((لم يطمث )) از آن مشتق شده ، به معناى ازاله بكارت و نكاحى است كه با خونريزى همراه باشد.و معناى آيه اين است كه : حوريان بهشتى دست نخورده اند، و قبل از همسران هيچ جن و انسى ازاله بكارت از ايشان نكرده .(۱۵ )

۶ -مانند ياقوت و مرجان هستند.

 كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ(۱۶)

 آنها همچون ياقوت و مرجانند!به سرخى و صفا و درخشندگى ((ياقوت )) و به سفيدى و زيبائى شاخ ((مرجان)) كه هنگامى كه اين دو رنگ (يعنى سفيد و سرخ شفاف ) به هم آميزند زيباترين رنگ را به آنها مى دهند.

((ياقوت )) سنگى است معدنى و معمولا سرخ رنگ ، و مرجان حيوانى است دريائى شبيه شاخه هاى درخت كه گاه به رنگ سفيد و گاه قرمز يا رنگهاى ديگر است ، و در اينجا ظاهرا منظور نوع سفيد آن است .(۱۷ ) در صفاى رنگ و بهاء و تلالو چون ياقوت و مرجانند، (لبها چون ياقوت و چهره چون مرجان( (۱۸ )

۷ -داراي حسن سيرت و حسن صورت هستند.

 فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ ...(۱۹)

 و در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند نيكو خلق و زيبا. زنانى كه جمع ميان ((حسن سيرت )) و ((حسن صورت )) كرده اند، چرا كه ((خير)) غالبا در مورد صفات نيك و جمال معنوى به كار مى رود و ((حسن )) غالبا در زيبائى و جمال ظاهر.

در رواياتى كه در تفسير اين آيه وارد شده صفات نيك بسيارى براى همسران بهشتى شمرده شده كه مى تواند اشاره اى به صفات عالى زنان دنيا نيز باشد، و الگوئى براى همه زنان محسوب شود، از جمله خوش زبان بودن ، نظافت و پاكى ، آزار نرسانيدن ، نظرى به بيگانگان نداشتن و مانند آن .

خلاصه اينكه تمام صفات كمال و جمالى كه در يك همسر مطلوب است در آنها جمع است ، و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند، و به همين دليل قرآن در يك تعبير كوتاه و پرمعنى از آنها به عنوان ((خيرات حسان )) تعبير كرده است .(۲۰ )

۸ - فقط به همسرانشان تعلق دارند.

 حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ(۲۱)

 حوريانى كه در خيمه هاى بهشتى مستورند.((حور)) جمع ((حوراء)) و ((احور)) به كسى مى گويند كه سياهى چشمش كاملا مشكى و سفيدى آن كاملا شفاف است ، و گاه به زنان سفيد چهره نيز اطلاق شده است .تعبير به ((مقصورات )) اشاره به اين است كه آنها تنها تعلق به همسرانشان دارند و از ديگران مستور و پنهانند.(۲۲( ((حوريان مقصور در خيمه هايند))، معنايش اين است كه : از دست برد اجانب محفوظند، زنانى مبتذل نيستند، كه غير شوهران نيز ايشان را تماشا كنند.(۲۳ )

۹ - داشتن پاكي و ظرافت بدن :

كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ (۲۴ )

گوئى (از لطافت و سفيدى ) همچون تخم مرغهايى هستند كه (در زير بال و پر مرغ ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نكرده است .

(در اين آيه توصيف ديگرى براى همين همسران بهشتى بيان كرده و پاكى و قداست آنها را با اين عبارت بيان مى كند: بدن آنها از شدت پاكى و ظرافت و سفيدى و صفا همچون تخم مرغهائى است كه نه دست انسان آن را لمس كرده و نه گرد و غبارى بر آن نشسته ، بلكه در زير بال و پر مرغ پنهان و پوشيده مانده است ! )كانهن بيض مكنون .(بيض جمع بيضه به معنى تخم مرغ است (هر نوع مرغ )، و مكنون از ماده كن (بر وزن جن ) به معنى پوشيده و مستور است .(۲۵ )

۱۰ - همتاي هسران خود هستند.

 وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ(۲۶)

 و نزد آنان همسرانى است كه تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همگى هم سن و سالند.و كلمه اتراب به معناى اقران است . مى خواهد بفرمايد: همسران بهشتى همتاى شوهران خويشند، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند، و نه از جهت جمال . ممكن هم هست مراد از ((اقران )) اين باشد كه مثل شوهران خويشند، هر قدر شوهران نور و بهائشان بيشتر شود، از ايشان هم حسن و جمال بيشتر مى گردد. (۲۷ )

۱۱ -آفرينشي نو دارند.

 إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (۲۸)

 ما آنها را آفرينش نوينى بخشيديم .اين جمله ممكن است اشاره به همسران مؤمنان در اين دنيا باشد كه خداوند آفرينش تازه اى در قيامت به آنها مى دهد، و همگى در نهايت جوانى و طراوت و جمال و كمال ظاهر و باطن وارد بهشت مى شوند كه طبيعت بهشت طبيعت تكامل و خروج از هر گونه نقص و عيب است .

و اگر منظور حوريان باشد خداوند آنها را آفرينش نوينى بخشيده به گونه اى كه هرگز گرد و غبار پيرى و ناتوانى بر دامان آنها نمى نشيند. ممكن است كه تعبير به انشاء، اشاره به هر دو نيز بوده باشد. (۲۹ )

۱۲- همواره بكر هستند.

 فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً(۳۰)

 و همه را بكر قرار داده ايم .و شايد اين وصف هميشه براى آنها باقى باشد، چنانكه بسيارى از مفسران به آن تصريح كرده اند و در روايات نيز به آن اشاره شده ، يعنى با آميزش ، وضع آنها دگرگون نمى شود. (۳۱ ) و معناى اين فرمود: ((فجعلنا هن ابكارا)) اين است كه : ما زنان بهشتى را هميشه بكر قرار داده ايم ، به طورى كه هر بار كه همسران ايشان با آنان بياميزند ايشان را بكر بيابند.(۳۲ )

۱۳- فصيح و خوش زبان هستند.

عُرُباً أَتْراباً(۳۳)

 همسرانى كه به همسرشان عشق مى ورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند.((عرب )) جمع ((عروبة )) (بر وزن ضرورة ) به معنى زنى است كه وضع حالش حكايت از محبتش نسبت به همسر و مقام عفت و پاكيش ‍ مى كند، زيرا ((اعراب )) (بر وزن اظهار) به همان معنى آشكار ساختن است ، اين واژه به معنى فصيح و خوش سخن بودن نيز مى آيد، و ممكن است هر دو معنى در آيه جمع باشد.(۳۴ )

۱۴ - بسيار جوان هستند.

 وَ كَواعِبَ أَتْراباً(۳۵)

 و حوريانى بسيار جوان و هم سن و سال .((كواعب )) جمع ((كاعب )) به معنى دوشيزه اى است كه تازه برآمدگى سينه او آشكار شده ، و اشاره به آغاز جوانى است ، و ((اتراب )) جمع ((ترب )) (بر وزن حزب ) به معنى افراد هم سن و سال است ، و بيشتر در مورد جنس مؤ نث به كار مى رود، و به گفته بعضى در اصل از ترائب به معنى دنده هاى قفسه سينه گرفته شده كه شباهت زيادى با هم دارند.(۳۶ ) جمله ((كواعب اترابا))به معناى كنيزانى شبيه به هم است ، كه در خدمت اهل بهشتند،

 و در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) در معناى جمله ((ان للمتقين مفازا)) آمده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى ))كواعب اترابا ))

فرمود: يعنى دختر نورس .(۳۷ )

چرا حورالعين فقط  پاداش مردان بهشتي است؟

تكليف پاداش زناني كه به بهشت مي روند چيست؟




گروهى از بزرگان ديني از جمله آيت‏ اللَّه مكارم شيرازى در مقابل مدعى ‏اند كه‏ حورالعين مى‏ تواند مذكّر هم باشد. براساس اين نظر شايد علت اينكه اوصاف حورى كه در قرآن به كار رفته، بر مؤنث دلالت مى ‏كند، به اين جهت باشد كه گفت و گو و محاوره در آن آيات، با طايفه مردان مؤمن بوده است، نه با زنان مؤمن دنيوى.

 از اين رو شيوه محاوره، اقتضا دارد كه چنين اوصافى براى اين موجودات، ذكر شود. از مضمون برخى آيات و روايات، چنين برمى ‏آيد كه مسئله لذت‏هاى جنسى، اختصاصى به مردان ندارد؛ بلكه زنان نيز در بهشت مى ‏توانند براى خويش شوهرانى دلخواه برگزينند.

(حورالعين هاي مونث) بهشتي براي مردان مومن و

(حورالعين هاي مذكر) بهشتي براي زنان مومن.

 اصطلاح «حور» نيز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلكه حورهاى مذكر نيز در بهشت وجود دارند. براى نمونه از اميرمؤمنان ‏عليه السلام روايت شده است: «در بهشت بازارى است كه در آن خريد و فروشى نيست؛ تنها در آنجا تصوير مردان و زنان وجود دارد. هر كس كه تمايلى به آنان پيدا كند، از همان جا بر او وارد مى‏شود»

 بحارالانوار، ج 1، ص 148.


پي نوشت:

(۱) بقره/ ۲۵ .

(۲) آل عمران/ ۱۵.

(۳) نساء/ ۵۷

(۴) تفسير نمونه ،ج۲ ،ص ۴۶۱.

(۵) دخان/ ۵۴ .

(۶) طور/ ۲۰ .

(۷) تفسير نمونه ،ج۲۱ ،ص ۲۱۲.

(۸) واقعه/ ۲۲ ۲۳.

(۹) تفسير نمونه ،ج۲۳ ، ص ۲۱۵.

(۱۰) رحمن/۵۶.

(۱۱) صافات/۴۸.

(۱۲) تفسير نمونه ،ج ۲۳ ،ص ۱۶۹.

(۱۳) تفسير نمونه ،ج ۱۹ ،ص ۵۶- ۵۵.

(۱۴) رحمن/۵۶ و رحمن/ ۷۴.

(۱۵) ترجمه تفسير الميزان ،ج ۱۹ ،ص ۱۸۵

(۱۶) رحمن/۵۸.

(۱۷) تفسير نمونه ،ج ۲۳ ،ص ۱۷۰.

(۱۸) ترجمه تفسير الميزان ،ج ۱۹ ،ص ۱۸۵.

(۱۹) رحمن/۷۰.

(۲۰) تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۱۸۳-۱۸۲.

(۲۱) رحمن/۷۲.

(۲۲) تفسير نمونه ،ج ۲۳ ،ص ۱۸۳.

(۲۳) ترجمه تفسير الميزان ،ج ۱۹ ،ص ۱۸۷.

(۲۴) صافات/۴۹.

(۲۵) تفسير نمونه ،ج ۱۹ ،ص ۵۷- ۵۵.

(۲۶) ص/ ۵۲.

(۲۷) ترجمه تفسير الميزان ،ج ۱۷ ،ص ۳۳۳.

(۲۸) واقعه/۳۵.

(۲۹) تفسير نمونه ،ج ۲۳ ،ص ۲۲۴.

(۳۰) واقعه/۳۶.

(۳۱) تفسير نمونه ،ج ۲۳ ،ص ۲۲۴.

(۳۲) ترجمه تفسير الميزان ،ج ۱۹ ،ص ۲۱۳.

(۳۳) واقعه/۳۷.

(۳۴) تفسير نمونه ،ج ۲۳ ،ص ۲۲۴.

(۳۵) نباء/ ۳۳.

(۳۶) تفسير نمونه جلد ۲۶ صفحه ۴۹-۴۸.

(۳۷) ترجمه تفسير الميزان ،ج ۲۰ ،ص ۲۸۶.
بهشت و جهنم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۴ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

كفاره گناهان بزرگ




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۳:۵۳ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious