وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
بهشت و جهنم

بهشت و جهنم

از اينجا تا بهشت دو قدم است. قدم اول را بگذاريد روي هواي نفس، قدم دوم در بهشت است.

تاثير دعاي نادرست در زندگي دنيوي و اخروي




پيامبر مهربان ( صلي الله عليه واله وسلم) كه همواره جوياي حال ياران خود بود دريافت كه يكي از يارانش بيمار و بستري شده است به عيادت او رفت و بر بالينش نشست .

پس از احوال پرسي، بيمار گفت «يا رسول الله نماز مغرب را با شما به جماعت خواندم شما سوره [القارعه] رادر نماز خوانديد،من انچنان تحت تاثير قرار گرفتم كه به خدا عرض كردم اگر در نزد تو گنهكارم ،طاقت عذاب اخرت را ندارم، در همين دنيا عذابم كن! اكنون اي رسول خدا مي بيني كه بيمارشده ام.

پيامبر( صلي الله عليه واله وسلم)فرمود:

دعاي درستي نكردي! مي بايست در دعا به پيروي از قرآن بگوئي

«رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»1

پروردگارا به ما در دنيا نيكي عطا كن و در اخرت نيز نيكي مرحمت فرما

و ما را از عذاب اتش نگاه دار.

آنگاه پيامبر ( صلي الله عليه واله وسلم) براي او دعا كرد و او از بيماري نجات يافت.2


1-سوره مباركه بقره ايه 201

2-داستان صاحبدلان ج 2 ص 183

بهشت و جهنم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۴۴ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

اگر ميخواهي از مرگ نترسي...




يكي از شاگردان امام جواد (ع) بيمار شده بود ،در حدي كه، بستري شده بود، و اميد به زنده ماندن نداشت، امام جواد (ع) با خبر شد همراه جمعي از اصحاب به عيادت او رفت ،وقتي به بالين او نشست و احوال پرسي كرد، و او زاز و گريه كرد و مي گفت:

مي ميرم ،چه كنم،مرگ در كار است .
امام جواد(ع) به او فرمود :

«اي بنده خدا ،تو كه از مرگ مي ترسي ،از اين  روست كه نمي داني مرگ چيست ،
براي تو  تو مثالي بزنم
:


اگر بدنت الوده به چرك باشد،و موجب زخمهاي پوستي بدن گردد و ناراحت شوي ،و بداني كه اگر حمام بروي و شستشو كني ،همه اين چركها و الودگيها و زخمها از بين مي رود،ايا ميل داري كه با حمام برويري،يا ميل نداري ؟
بيمار عرض كرد :البته كه دوست دارم كه هر چه زودتر ،به حمام بروم و خود را از
الودگيها و ناپاكيها پاك نمايم.
امام جواد(ع) فرمود:

مرگ براي مومن همان ،حمام است و ان اخرين منزلگاه و مرحله شستشو و پاكسازي از الودگيها گناه مي باشد،بنابراين  اگر به سوي مرگ رفتي ،در حقيقت از همه اندوهها و رنجها،رهيده اي ،و به سوي شادي رو اورده اي،پس غم را به خود را مده
»
1

بيانات گرم و پر مهر امام جواد(ع) روحي تازه در كالبد ان بيمار بخشيد و قلب واعصاب او ارام شد،و اندوهش به شادي ونشاط تبديل گرديد.2
 

خدايا مرگ ما را شهادت در راه خود قرار بده: الهي امين...

پي نوشت :


1-وَ قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ: مَا الْمَوْتُ؟  فَقَالَ- عَلَيْهِ السَّلَامُ: «لِلْمُؤْمِنِ كَنَزْعِ ثِيَابٍ وَسِخَةٍ قَمِلَةٍ، وَ فَكِّ قُيُودٍ وَ أَغْلَالٍ ثَقِيلَةٍ، وَ الِاسْتِبْدَالِ بِأَفْخَرِ الثِّيَابِ وَ أَطْيَبِهَا رَوَائِحَ، وَ أَوْطَأِ الْمَرَاكِبِ، وَ آنَسِ الْمَنَازِلِ.  وَ لِلْكَافِرِ كَخَلْعِ ثِيَابٍ فَاخِرَةٍ، وَ النَّقْلِ عَنْ مَنَازِلَ أَنِيسَةٍ، وَ الِاسْتِبْدَالِ «1» بِأَوْسَخِ الثِّيَابِ وَ أَخْشَنِهَا، وَ أَوْحَشِ «2» الْمَنَازِلِ، وَ أَعْظَمِ الْعَذَابِ»
اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقادج‏1ص : 51
داستانها ي چهارده معصوم –اشتهاردي ص 174

بهشت و جهنم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۴۳ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

قرآن را فراموش نكنيم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۴۳ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

آتش جهنم و چگونگي عذاب جهنميان






سؤال: جسم آدمى چگونه مى تواند اين آتش بزرگ را تحمل كند و نسوزد و خاكستر يا گاز نشود، چنان كه همه چيزهايى كه با بمب اتمى محترق مى شوند بدين صورت در مى آيند، و شك نيست كه آن بسيار از آتش دوزخ كم اثرتر است؟
 
جواب: آرى چنين است، ولى پروردگار ما به جسم بنده گناهكارش امكاناتى مى بخشد كه چنين آتشى را تحمل كند و هر چه بيشتر درد بكشد. مگر پروردگار ما نگفته است كه: «كلما نضجت جلودهم... - پوستهاشان كه پخته شد و سوخت پوستهاى ديگرى به جاى آن به ايشان مى دهيم تا عذاب را بچشند»؟ بدين گونه شقاوت پيشگان در آتش ميان مرگ و زندگى باقى مى مانند، كه همه اسباب مرگ آماده و همه عوامل زندگى از ميان رفته است، ولى آن تيره بخت به قدرت كامله خدا نمى ميرد و به چشيدن عذاب اليم ادامه مى دهد.

در آنجا نه مى ميرد و نه به خوشى زندگى مى كند

اين گونه افراد مي ميرند، تا از عذاب و شكنجه دوزخ نجات پيدا كنند، و نه به طرزى زندگى مي كنند كه قابل تحمل باشد. و اين خود بدترين عقابى است كه دامنگير افراد شقى خواهد شد:

" ثم لا يموت فيها و لا يحيى " كلمه ي "ثم" كه براى تاخر چيزى از چيز ديگر استعمال مى شود، در اينجا براى تاخر رتبى كلام است، سيرت كفر و عناد با دعوت رسول صلى الله عليه و آله و اعراض از شنيدن آيات قرآنى خلود در شقاوت و عقوبت هميشگى در دوزخ است كه موت و فناء و زوال در آن نخواهد بود زيرا در هيچ يك از عوالم فناء و نابودى محض مفهوم ندارد تا چه رسد به عالم قيامت و جزاء كه محصول و منتها سير عوالم است و در اثر سوختن اعضاء و جوارح اهل دوزخ بار ديگر به همان صورت و مانند اعضاء و جوارح سابق خواهند در آمد بدون اينكه جوارح انسان در اثر سوختن تجزيه شود مانند آتش دنيا. و مراد از موت كافر در دوزخ فناء و نابودى محض است كه در هيچ يك از عوالم مفهوم ندارد. و مراد از "نمردن و زنده نشدن در آتش" اين است كه:

 بفهماند تا ابد كسى از آن نجات نمى يابد، چون نجات به معناى قطع شدن عذاب به يكى از دو راه است، يا اينكه شخص معذب بميرد و هستيش فانى شود، و يا زندگى شقا و بدبختيش را مبدل به سعادت و عذابش را مبدل براحتى كند. پس منظور از حيات در خصوص اين آيه حيات طيبه و سعادتمندانه است، و آيه شريفه نظير تعبيرى است كه خود ما در باره بيمارمان مى گوييم نه زنده است كه آدم اميدى به وى داشته باشد، و نه مرده كه اميدش قطع شود و فراموش گردد.

 سيرت كفر و شرك همان خلود در شقاوت ذاتى است كه در قيامت به صورت شعله هاى آتش از درون و روان كفار ظهور نموده و اعضاء و جوارح آنان را فرا خواهد گرفت در اين صورت حيات و رهائى از دوزخ براى كفار مفهوم نخواهد داشت مثل آدمى كه در شدت مرض و حال احتضار هست درد به او فشار داده نه مي ميرد كه از درد نجات پيدا كند و نه رفع مي شود تا زنده شود. شاعر مي گويد:

ألا ما لنفس لا تموت فينقضى *** عناها و لا تحيا حياة لها طعم؟

چرا شخص نمى ميرد تا رنج و سختى او پايان پذيرد، و زنده ماندنش چنان نيست كه زندگى براى او با مزه باشد؟

اين آيه شريفه دلالت بر دو جمله دارد كه يكى مسئله ي خلود است كه هميشه ابد الاباد در جهنم معذب هستند، و رد كسانى كه منكر خلود هستند، و ديگر رد كسانى كه گفتند:

 پس از مدتى در آتش طبيعت آتشى پيدا مي كند و ديگر از آتش متأذى نمي شوند بلكه اگر از آتش خارج شوند اذيت مي شوند اين آيه مي فرمايد: مخلد هستند و هميشه معذب.

اقسام مرگ




راغب اصفهانى در غريب القرآن انواع و اقسام موت را تعداد و شماره نموده كه براى توضيح مختصرى از آن را در اينجا ترجمه مى نمايم:

موت در مقابل حيات انواع و اقسامى دارد:
 
اول- موت نفس نباتى كه در انسان و حيوان و نباتات موجود است و آن قوه ايست كه آن را حيات نباتى نامند و سبب نشو و ارتقاء نباتاتست و موت قوه نباتى بفقدان آن قوه است قوله تعالى:" يحي الأرض بعد موتها؛ زمين را پس از مرگش زنده مى گرداند.

 "سوره ي روم، آيه ي19،"أحيينا به بلدة ميتا؛ و با آن [آب ] سرزمين مرده را زنده كرديم.
 " سوره ي ق، آيه ي11.

دوم- زائل شدن قوه حاسه مثل قوله تعالى:" يا ليتني مت قبل هذا أ

اى كاش پيش از اين مرده بودم. " سوره ى مريم آيه ى 23،" إذا ما مت لسوف أخرج حيا ؛؛ آيا وقتى مردم، راستى از گور زنده بيرون آورده خواهم شد؟" سوره ى مريم آيه ى 66، (ظاهرا مقصود از زوال قوه حاسه فشار و سختى آن باشد در موقع مرض و مصيبات) (و در مقابل راحتى و آسايش آرند)
 
سوم- فقدان قوه عاقله يعنى جهالت و بى خردى مثل:" و من كان ميتا فأحييناه؛ كسى كه مرده بود و زنده اش كرديم. " سوره ي انعام، آيه ي 122، و همين است مقصود از قوله تعالى:" إنك لا تسمع الموتى؛ البته تو نمى توانى مردگان را شنوا كنى. " سوره ي نمل، آيه ي80، كه اشاره به موت قوه عاقله است.
 
چهارم- حزن و غمى كه حيات را كدر نمايد و همين است مقصود از قوله تعالى :"و يأتيه الموت من كل مكان و ما هو بميت؛ و مرگ از هر طرف به سويش مى آيد اما مردنى نيست.

 " سوره ي ابراهيم، آيه ي17.

پنجم- خواب مقابل بيدارى چنانچه خواب را موت خفيف گويند و مرگ را موت ثقيل نامند اين است كه مرگ را خداوند موت ناميده:
" هو الذي يتوفاكم بالليل؛ و او كسى است كه روح شما را در شب [به وقت خواب ] بر مى گيرد. " سوره ى انعام آيه ى 60، "الله يتوفى الأنفس حين موتها و التي لم تمت في منامها؛ خداوند روح انسان ها را هنگام مرگشان به تمامى باز مى ستاند، و [نيز] روح كسى را كه نمرده است، به هنگام خواب [قبض مى كند] سوره ى زمر آيه ى 42، و قوله تعالى:" و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء؛

 و كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار، بلكه آنها زنده اند. " سوره ي آل عمران، آيه ي 169، و چنانچه گفته اند نفى موت از شهداء باعتبار حيات روحانى آنها است و بعضى را عقيده بر اين است كه
 مقصود از حيات شهدا نفى حزن است از آنها

ششم- موت مقابل حيات حيوانى مثل قوله تعالى:
" كل نفس ذائقة الموت؛ هر نفسى چشنده ى مرگ است. " سوره ي انبياء، آيه ي185، عبارت از فقدان قوه حيوانى و جدا شدن روح از جسد است و قوله تعالى:" إنك ميت و إنهم ميتون؛ قطعا تو خواهى مرد، و آنها [نيز] خواهند مرد.

 "سوره ي زمر، آيه ي30، تنبيها بر اينكه موت يك امر حتمى است كه احدى را از آن گريز نيست بعضى در توجيه آيه چنين اظهار نظر نموده اند كه مقصود از ميت در اينجا جدا شدن روح از بدن نيست بلكه اشاره بآن تحليلات و تغييرات دائمى است زيرا كه بشر مادامى كه در دنيا حيات دارد على الدوام در موت و حيات است و اجزاء و قواى او جزا فجزءا در راه فنا و اضمحلال سير مينمايد چنانچه شاعر گفته (يموت جزا فجزءا و قد عبر القوم عن هذا المعنى بالمائت)

مناسب اين آيه همان معنى چهارم موت است كه اشاره به شدت عذاب جهنميان و آن حزن و اندوهى است كه در اثر اعمال و اخلاق نكوهيده بر آنان تارى گرديده و حيات آنان را كدر و سخت ميگرداند چنانچه در باره آنها فرموده:" و يأتيه الموت من كل مكان و ما هو بميت؛

 و مرگ از هر طرف به سويش مى آيد اما مردنى نيست. " سوره ي ابراهيم، آيه ي17،

آن اشقى كه از معرض تذكر خود را بركنار مي دارد، در آتش بزرگى خواهد درآمد، سپس نه مي ميرد در آن، و نه زنده مي شود.
 
آن چنان كه روح نگران و جويا، تذكر را مى پذيرد، و به رب اعلى و تسبيح او مي گرايد، و شعور فطريش روشن و پر و بال عقلش باز و از بند غرائز آزاد مي گردد، كسى كه از معرض و پذيرش تذكر خود را بركنار مي دارد، گرفتار جواذب پست مي شود، و از حركت به سوى حيات انسانى باز مي ماند، و اين منشأ كفر و گناه و سپس آتشهاى ناشى از آن است.

 از اين جهت دوزخى كه از كفر و جمود انديشه درگير مي شود، بزرگترين آتش است كه اشقى را به كام خود مي برد. چون اصل ذات و قواى ادراكى آنها، فانى نمي شود، آسايش مرگ ندارند، و چون حركت حياتى ندارند درهاى اميدشان بسته مي شود و از وزش نسيم رحمت مأيوسند. تغيير و تبدل وضع آنها، همان تبدل و تنوع عذاب است كه از آثار تنوع كفر و شرك و گناه مي باشد.

خلاصه آيه يكى از اوصاف جهنميان را تذكر مي دهد كه آن سيه بختان در جهنم نمرده اند و مى ميرند تا از عذاب نجات يابند و نه زنده اند به حيات نيكو كه از حيات جاودانى لذت ببرند و كامياب گردند گويا از شدت عذاب و حزن دمادم مي ميرند و زنده مى گردند تا آنكه طعم عذاب را بچشند.

برون سوزي و درون سوزي




اهل ادب و واژه پژوهان برآنند كه فزوني مباني واژه ها بر افزوني معاني دلالت دارد:

 "زيادة المبانى تدل علي زيادة المعانى". بر اين اساس در قرآن از چشيدن عذاب گاهي به "صلي" و گاهي به "تصليه" تعبير شده است؛ چنان كه مي فرمايد: "ويتجنبها الأشقي * الذي يصلي النار الكبري * ثم لايموت فيها و لايحيي"؛ سوره ي أعلي، آيات 11 ـ 13، هركه شقي تر است از پند و موعظه ي الهي دوري مي گزيند.

چنين كس به آتش بسيار سخت دوزخ درافتد. در آن جا نه بميرد كه يكسره راحت شود و نه زنده اي باشد كه از نعمت زندگاني برخوردار گردد. برخي مفسران بر اين باورند كه "يصلي" كه مضارع ثلاثي مجرد است به معناي سوختن به وسيله ي آتشي است كه "برون" بدن را سخت مي سوزاند، اما واژه "صلي" هنگامي كه به باب تفعيل از ابواب ثلاثي مزيد رود و بر مباني آن افزوده شود (تصليه) معناي آن نيز نسبت به آنچه قبلا افاده مي كرد گسترش خواهد يافت؛

 چنان كه مي فرمايد: "وأما إن كان من المكذبين الضالين * فنزل من حميم * وتصلية جحيم"؛ سوره ي واقعه، آيات 92 ـ 94، اما اگر از منكران گمراه است نخستين پذيرايي او با آب جوشان جهنم است، ولي جايگاه اصلي او آتشي است در دوزخ كه درون و برون و همه ي وجود او را يكسره به آتش و درد مي كشد.

اشاره: نار كبري و نار وسطي و صغري از هم متمايز است. ممكن است "صلي" در نار كبري، معادل تصليه نار وسطي يا صغري باشد از اين رو انسان "اشقي" گرفتار آن مي شود و تفصيل آن در موطن خود نزد اهل خويش نهفته است.

 


ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 449
تفسير نمونه، ج‏26، ص: 400
پرتوى از قرآن، ج‏4، ص: 20
تفسير عاملي، ج‏8، ص: 549
انوار درخشان، ج‏18، ص: 104
أطيب البيان، ج‏14، ص: 88
مخزن العرفان، ج‏15، ص: 108
تفسير هدايت، ج‏18، ص: 49
بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۴۲ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

هر جانداري چشنده ي طعم مرگ خواهد بود




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۴۱ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

ده سؤال و جواب مهم در مورد جهنّم




سه گروهي كه جهنم با آنها حرف ميزند


1) زمامداران ظالم

اي كساني كه خداوند شما را حاكميّت بخشيد امّا با مردم عادلانه رفتار ننموديد! سپس آنان را مثل پرنده‌اي كه دانه‌ي كنجـد برمي‌چيند، مي‌بلعد.

2) خوانندگان قرآن و علماي بي‌عمل

اي كساني كه خود را بين مردم پاك و درست كار جلوه مي‌داديد، امّا به دور از چشم مردم و در پيشگاه خداوند مرتكب گناه مي‌شديد، پس آن‌ها را در آتش فرو مي‌برد.

3) ثروتمندان

پروردگارت به تو مال زيادي بخشيد ولي هنگامي كه مردم فقير مبلغ ناچيزي از تو قرض خواستند تو از روي بخل ندادي، پس او را هم مي‌بلعد.[1]

 

مارهايي هستند در جهنّم به بزرگي شتر! وقتي كه مجرمي را نيش مي‌زنند، تا چهل سال درد آن سـاكت نمي‌شود. اين مارها براي كساني هستند كه در دنيا بخيل، بداخلاق و اذيّت كننده‌ي مردم بوده‌اند.

ده سؤال و جواب مهم در مورد جهنّم:

1-مارها و عقرب‌ها در جهنّم مأمور عذاب چه طايفه‌اي هستند؟


1) بخيل           2) بد اخلاق               3) آزار دهنده‌ي مردم


ـ رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم)  فرمودند:

مارهايي هستند در جهنّم به بزرگي شتر! وقتي كه مجرمي را نيش مي‌زنند، تا چهل سال درد آن سـاكت نمي‌شود.

 اين مارها براي كساني هستند كه در دنيا بخيل، بداخلاق و اذيّت كننده‌ي مردم بوده‌اند.[2]

4)كسي كه خمس و زكات مال را ندهد.

ـ رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) مي‌فرمايند:

اگرخداوند به كسي مال و ثروت بدهد امّا او حقوق واجب (زكات و خمس) را نپرداخته باشد، همان مال را به صورت ماري درمي‌آورد و به گردن او مي‌اندازد. مار دايم او را نيش مي‌زند و مي‌گويد: من مال ذخيره شده‌ي تو هستم كه در دنيا حقوق واجب آن را نپرداختي و انفاق ننمودي.[3]

5) تارك الصَّلاة 6) مانِعُ الزَّكاة 7) شراب خوار 8) كسي‌كه عاق والدين شده است  9) كسي كه در مسجد از دنيا سخن مي‌گويد.

ـ پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) مي‌فرمايند:

در قيامت مـاري بسيار بزرگ ... بـه نـام "جريـش" سـر خود را از جهنّم بيرون مي‌آورد و با صداي بلند فرياد مي‌زند:

اَلجوُع! اَلجوُع! اَينَ اَهلي؟ اَينَ اهلي؟

گرسنه‌ام! گرسنه‌ام! اهل من كجايند؟

جبرئيل مي‌گويد: غذاي تو چيست؟

در جواب مي‌گويد:

1) كسي كه نمازش را ترك كرده است. 

2)كسي كه زكات مال را نپرداخته است.

3)شراب خواران 

4)كساني كه عاق والدين شده‌اند.

5)كسي كه در مسجد به كلام دنيا تكلّم نمايد.

(در مسجد كه محلّ عبادت است، به امور دنيايي بپردازد.)

اين پنج گروه را، مانند مرغي كه دانه از زمين جمع مي‌كند، مي‌بلعد و به آتش مي‌برد.[4]

ـ مشابه همين روايت، روايتي است كه عقربي بزرگ از جهنّم مي‌آيد و مي‌گويد:

چه كساني با خداوند و رسولش جنگ داشتند؟

به آن عقرب مي‌گويند: چه كساني را مي‌خواهي؟

او همان پنج گروه مذكور را مي‌گويد، با اين تفاوت كه در اين روايت به جاي عاقّ والدين، رباخوار آمده است.[5]

بزرگ‌ترين و دردآورترين عذاب اهل دوزخ، قهر الهي است؛ يعني محروميّت از شناخت پروردگار و دوري از او و حرف نزدن خداوند با آن‌هاست

2-جهنّم زندان جمعي است يا فردي؟
بستگي به نوع گناه و جرم دارد.

ـ از بعضي آيات جمعي بودن استفاده مي‌شود:

«...كُلَّمَا دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتَّي اِذَا ادَّارَكوُا فيِهَا جَميِعاً قَالَتْ اُخْراهُمْ لِاُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلآءِ اَضَلُّونَا فَأتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ... »   

قوم ديگر را لعن كنند تا آن‌گاه كه همه را آتش دوزخ فراگيرد و آن‌گاه زمـره‌ي آخرين با فرقه‌ي اوّل گويند: خدايا! اينان ما را گمراه كردند پس عذابشان را در آتش افزون و شديدتر و مضاعف گردان![6]

ـ از بعضي آيات فردي بودن و تنگي جا استفاده مي‌شود:

«وَ اِذا اُلْقوُا مِنْهَا مَكَاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُوراً » ؛‌و چون كافران را در زنجير بسته، به مكان تنگي از جهنّم درافكندند، در آن حال همه فرياد واويلا از دل بر كشند.[7]

 


3-بزرگ‌ترين عذاب دوزخ چيست؟


بزرگ‌ترين و دردآورترين عذاب اهل دوزخ، قهر الهي است؛ يعني محروميّت از شناخت پروردگار و دوري از او و حرف نزدن خداوند با آن‌هاست.

 «كَلاَّ اِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ » ؛‌چنين نيست كه مي‌پندارند، ايشان از معرفت و شناخت پروردگار محرومند.[8]

ـ اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در دعاي كميل مي‌فرمايند:

«وَهَبْنيِ صَبَرتُ عَليَ عَذابِك فَكَيفَ اَصبِرُ عَليَ فِرَاقِك» ؛‌و اگر بتوانم بر عذاب تو صبركنم، چگونه شكيبايي كنم بر فراق و دوري از تو؟

 


4-آيا مؤمنان هم دچار عذاب مي‌شوند و از جهنّم مي‌گذرند؟

بلي! مؤمنان هم از دوزخ مي‌گذرند امّا اين عبور با شرايط ويژه‌اي، با سرعت و بدون ناراحتي، انجام مي‌شود.

ـ قرآن كريم مي‌فرمايد:

 وَ اِنْ مِنْكُمْ اِلاَّ وارِدُهَا كَانَ عَليَ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِياًّ »  ؛‌«هيچ يك از شما باقي نمي‌ماند، مگر آن كه به دوزخ وارد شود.[9]

ـ در آيه ي بعدي مي‌فرمايد:

 ثُمَّ نُنَجِّي الَّذيِنَ اَتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظََّالِميِنَ فِيهَا جِثِياًّ

پس از ورود همه در دوزخ، افرادي را كه خداترس و باتقوي بوده اند، از جهنّم نجات خواهيم داد و ستم گران را فروگذارديم تا در آتش بر زانو درافتند.[10]

ـ رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) مي‌فرمايند:

هيچ نيكوكار و بدكرداري نيست مگر اين كه داخل جهنّم مي‌شود امّا آتش جهنّم در برابر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود همان‌گونه كه در برابر ابراهيم u سرد و سلامت بود.

سپس خداوند پرهيزكاران را از آتش رهايي مي‌بخشد امّا ظالمان را در آن ذليلانه رها مي‌كند.[11]

 

5-چرا مؤمنين از دوزخ مي‌گذرند؟


به دو دليل مؤمنين و اهل تقوي نيز از دوزخ عبور مي‌كنند.

1) مشاهده عذاب اهل دوزخ موجب شكرگزاري و قدرداني بيشتر از نعمت‌هاي الهي در بهشت خواهد شد.

البته مؤمنين درحالي كه آتش برايشان سرد و سلامت است، با سرعت بسيار زيادي از جهنّم عبور مي‌كنند.

2) عبور بهشتيان از دوزخ، براي جهنّميان نيز عذاب و موجب حسرت بيشتر ايشان مي‌شود.

 


6-آيا مؤمنيني كه مرتكب گناه كبيره شده‌اند، در دوزخ جاويدان هستند؟


ـ در سوره‌ي مباركه‌ي نساء، آيه‌ي چهل و هشتم معروف است به آيه‌ي

اميدواري. در اين آيـه مي‌فرمايد:

گناه كاران بعد از گناه، همه‌ي پل‌هاي پشت سر را خراب نكنند و راه توبه را براي خود باز بگذارند.

 اِنَّ اللهَ لاَيَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دوُنَ ذَلِكَ لِمَن يَشَآءُ...

خداوند هركس را كه شريك بياورد، نخواهد بخشيد، غير از مشرك هركس را كه بخواهد مي‌بخشد. [12]

 

7-چرا جبران خطاها و بازگشت به دنيا، محال است؟

جهت تقريب ذهن مثالي مي‌زنم: نوزاد كه به دنيا آمد، ديگر    نمي‌تواند به رحم مادر  برگردد. حال فرقي نمي‌كند كه بچّه كامل و سالم به دنيا آمده باشد يا ناقص. مرگ هم تولّد ثانوي انسان و انتقال از اين دنيا به دنياي ديگر مي‌باشد. علاوه بر آن كه انسان بارها مورد هشدار انبيا، علما و بزرگان دين قرارگرفته، امّا يا بي‌توجّه بوده و يا فراموش مي‌كند.

در تنگنا و مريضي به خدا روي مي‌آوريم و بعد از رفع بلا، خداوند را فراموش مي‌كنيم. لذا حتّي اگر به دنيا هم باز مي‌گشت، باز همان اعمال را تكرار مي‌كرد.

 

8-نگهبانان دوزخ چه تعداد هستند؟


طبق آيه‌ي شريفه‌ي قرآن در سوره‌ي مدّثّر تعداد آن‌ها 19 نفر مي‌باشد و بسياري از مفسّرين گفته‌اند: منظور از 19 نفر، 19 گروه است.

 سَاُصْلِيهِ سَقَرَ. وَ مَآ اَدْراكَ مَاسَقَرُ .  لاَتُبْقيِ وَ لاَتَذَرُ . لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ. عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَـشـَرَ. وَمـَا جَـعـَلْـنـآ أصْـحـَابَ الـنَّـارِ إِلـاَّ مَلآ ئِكَةً وَ...

ما اين منكر را به سقر مي‌اندازيم و تو چه مي‌داني كه دوزخ كجاست؟ و چيست؟

باقي نمي‌گذارد و محو مي‌كند بر آدميان رو مي‌نماياند. بر آتش 19 تن موكّلند و ما خازنان دوزخ را غير از ملائكه قرار نداديم.[13]

  9-آيا بدن ضعيف انسان، طاقت اين نوع عذاب‌ها را دارد؟


اگرچه بدن انسان در قيامت همين بدن جسماني دنيايي است، ولي به قدرت خداوند طوري در آخرت سخت و محكم مي‌شود كه با بدن دنيايي قابل مقايسه نيست.

بدن اخروي در لطافت و غلظت، تابع لطافت و غلظت نفسي است كه به آن تعلق دارد؛ يعني دل مؤمن در نهايت لطافت و نرمي و زيبايي و نفس و دل كافر، در نهايت سختي و غلظت است؛ چراكه در مقابل حق خاضع نبوده است. پس در آخرت هم بدنش مثل نفسش در نهايت سختي و غلظت خواهد بود.

 

10-علّت اصلي ورود به جهنّم چيست؟


علّت اصلي ورود به جهنّم، تبعيّت از شيطان است. امّا اين پيروي اجباري نيست و انسان مخلص از وسوسه‌هاي شيطان خود را حفظ مي‌كند.

ـ قرآن كريم مي‌فرمايد:

« اِنَّ عِبَاديِ لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ اِلاَّ مَنِ اتَّبْعَكَ مِنَ الْغَاويِنَ» ؛‌هرگز تو را بر بندگان با اخلاص من غلبه نخواهد بود و اقتدار تو بر افراد نادان و گمراهي است كه پيرو تو مي‌شوند.[14]

 

پي نوشت ها :

1ـ خصال صدوق، ص111.

2ـ ميزان الحكمه، ج2، باب جهنّم.

3ـ محجة البيضاء، ج 8.

4ـ المواعظ العدديه، باب 5، ص156.

5ـ همان مدرك،  فصل پنج گانه.

6ـ سوره‌ي مباركه‌ي اعراف، آيه‌ي شريفه‌ي 38.

7ـ سوره‌ي مباركه‌ي فرقان، آيه‌ي شريفه‌ي 13.

8ـ سوره‌ي مباركه‌ي مطّففين، آيه‌ي شريفه‌ي 15.

9ـ سوره‌ي مباركه‌ي مريم، آيه‌ي شريفه‌ي 71.

10ـ همان سوره‌ي مباركه، آيه‌ي شريفه‌ي 72.

11ـ تفسيرنورالثقلين، ج3، ص353.

12ـ سوره‌ي مباركه‌ي نساء، آيه‌ي شريفه‌ي 48.

13ـ سوره‌ي مباركه‌ي مدّثر، آيات شريفه‌ي 26 الي 31.

14ـ سوره‌ي مباركه‌ي حجر، آيه‌ي شريفه‌ي 42.

بخش قرآن تبيان

منبع : سايت حجت الاسلام محمدرضا حاتمي پوري كرماني

به نقل از بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۴۰ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

عملي ساده براي بهشتي شدن




صلوات: ذكري با بي نهايت فضيلت و ثواب

صلوات جهت حاجت

حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت هاي شماست و خدا را از شما راضي مي گرداند و اعمال شما را پاك و پاكيزه مي كند.

منبع : داستانهاي صلوات – ص 10 – جمال الاسبوع – ص

آمرزش گناهان با صلوات

حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) فرمودند : هر كس هر روز از روي شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم مي شود كه گناهان او را بيامرزد ، در همان روز يا همان شب

منبع : بحار الانوار- ج 94 – ص 69 – داستان هاي صوات – ص 12

ميزان صلوات در قيامت

حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) فرمودند : روز قيامت ، من پيش ميزان اعمال هستم ، يعني كه هر كس كفه سيئاتش (گناهانش) سنگين تر از كفه حسناتش (ثواب هايش) باشد ، من صلوات هايي را كه برايم فرستاده مي آورم و در كفه حسناتش مي گذارم تا آن كه كفه حسناتش سنگين تر گردد.

منبع : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب ثواب الصلاه النبي ، داستان هاي صلوات – ص 13

ديدن بهشت با صلوات

حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) فرمودند : هر كس هر روز هزار صلوات بر من بفرستد از دنيا نخواهد رفت تا جاي خود را در بهشت ببيند

منبع : فضيلت صلوات- ص 14 ، داستان هاي صلوات ص14

شركت ملائكه ها در مجالس صلوات

حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) فرمودند : كارواني از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حركت مي كنند و هنگامي كه به جلسه ذكر و صلوات مي رسند ، به يكديگر مي گويند : فرود آييم . زماني كه پياده مي شوند ، اهل جلسه را هنگام دعا با ذكر آمين ، ياري كرده و نيز اهل جلسه را هنگام صلوات كمك و همراهي مي كنند و در پايان به يكديگر مي گويند : خوشا به حال افراد اين جلسه كه خدا آنان را آمرزيد

منبع : آثار و بركات صلوات ص 37

خشنودي پيامبر (صلي الله عليه وآله) از صلوات هاي زياد

شخصي بسيار زاهد و عابد كه گوشه گير بود و در مجالس و محافل حاضر نمي شد ، روزي در مجلس سخنراني شركت كرد و موجب تعجب همه شد . علت حضورش را پرسيدند ، گفت : رسول خدا (صلي الله عليه وآله) را در خواب ديدم و به من فرمود: برو به مجلس سخنراني فلان واعظ كه زياد بر من صلوات مي فرستد و من از او خشنودم

منبع : شرح فضايل صلوات ص92 – آثار و بركات صلوات ص 87 

گم كردن راه بهشت

رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمودند : مَن نَسَي الصَلاة عَليَ اخطَا طَريقَ الجنَةِ

كسي كه صلوات بر من را فراموش كند راه بهشت را گم كرده است

منبع : آثار و بركات صلوات ص97 

فوائد صلوات

رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمودند :

در مقابل صد صلوات ، خدا صد حاجت را بر آورده كند

منبع : هديه خدا ص 20

با صداي بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف مي كند

منبع : ثواب الاعمال ص 190 – هديه خدا ص 20

  صلوات فرستادن موجب پاكيزه شدن عمل هاست

منبع : امالي طوسي ج 1 - هديه خدا ص20

  هر كس يك مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافيت را بر او مي گشايد

منبع : جامع الاخبار ص 67 - هديه خدا ص 20

  صلوات فرستادن فقر را بر طرف مي نمايد

منبع : جلاء الافهام ص 252 - هديه خدا ص20

  هرگاه چيزي از ياد انسان برود و آدمي آن را فراموش كند ،

صلوات موجب مي شود آن را به خاطر آيد.

منبع : جلاء الافهام ص 252 - هديه خدا ص20

 صلوات ، دشمن ديرين و هميشه در كمين يعني ابليس را ذليل و خوار مي نمايد

منبع : هديه خدا ص20- شرح فضايل صلوات ص 114

  هر كه بر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) صلوات بفرستد ، خدا و ملائكه بر او صلوات مي فرستند

منبع : اصول كافي ج 4 ص 249 – جامع الاخبار ص 69 - هديه خدا ص17

  انسان با رتبه و مقام صلوات به مقام خليلي مي رسد ، چنان كه ابراهيم (عليه السلام)به بركت صلوات به مقام خليلي نائل آمد

منبع : هديه خدا ص17 – علل الشرايع ص 34

  سزاوارترين و نزديك ترين مردم در روز قيامت به رسول خدا (صلي الله عليه وآله) كسي است كه در دنيا بر آن حضرت بيشتر صلوات فرستاده باشد

منبع : هديه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 68 – مكارم الاخلاق ص 312

رسول خدا (صلي الله عليه وآله) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود : هر كس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب مي شود

منبع : هديه خدا ص20 – جامع الاخبار ص 67


 

حضرت رضا (عليه السلام) فرمودند : هر كس قادر بر كفاره گناهان خود نباشد صلوات بسيار بفرستد كه صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را مي ريزاند

منبع : هديه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 28

 امير المومنين (عليه السلام) فرمودند : صلوات فرستادن در محو كردن گناهان شديدتر است از فرو نشانيدن آتش توسط آب...

منبع : هديه خدا ص23 – ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 184

 رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمودند : هر كس بعد از نماز ظهر ، صد بار صلوات بفرستد خداوند سه پاداش به او مي دهد

اول: مديون نشود و اگر مديون شود خداوند ادا كند

دوم:ايمان او را حفظ كند كه اين بزرگ ترين بخشش است

سوم : روز قيامت از نعمتي كه به او داده نپرسد

منبع : ختوم و اذكار شفا و درمان ص 60 – هديه خدا ص 142 – آثار و بركات صلوات ص 119

 صلوات ، هنگام مصاحفه با مسلمانان

رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمودند : دو بنده كه دوست يكديگر باشند و براي خدا با هم مسافحه نمايند و بر من صلوات فرستند ، پيش از آنكه از هم جدا شوند ،

خدا گناهان هر دو را مي آمرزد

منبع : فضايل صلوات ص 112

صلوات با دل و زبان

يكي از آداب فرستادن صلوات اين است كه دل با زبان موافقت نمايد ، به اين معنا كه از روي غفلت زبان را به گفتن صلوات حركت ندهد

منبع : شرح صلوات ج 116

 مانع غيبت

روزي يكي از اوليا به حضرت الياس و حضرت خضر (عليهم السلام) شكايت كرد كه مردم زياد غيبت مي كنند و غيبت هم از گناهان كبيره است و هر چه آنها را نصحيت مي كنم و آنها را منع از غيبت مي كنم ، به حرفم اعتنايي نمي كنند و آن عمل قبيح را ترك نمي كنند . چه كنم ؟ حضرت الياس (عليه السلام) فرمود : چاره اين كار اين است كه وقتي وارد چنين مجلسي و ديدي غيبت مي كنند ، بگو

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آل محمد

پروردگار ، ملكي را بر اهل مجلس موكل مي كند كه هر وقت كسي خواست غيبت كند آن ملك جلوي اين عمل زشت را مي گيرد و نمي گذارد غيبت شود . سپس حضرت خضر (عليه السلام) فرمود : وقتي كسي در وقت بيرون رفتن از مجلس بگويد

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آل محمد

حضرت حق ملكي را مي فرستد تا نگذارد كه اهل آن مجلس غيبت او را كنند

منبع : داستان هاي صلوات ص 57

 فرياد رسي صلوات در قبر

شبلي نقل نموده است : من همسايه اي داشتم كه وفات نمود . او را خواب ديدم ،از او پرسيدم : خدا با تو چه كرد ؟

گفت : اي شيخ ! هول هاي بزرگ ديدم ، و رنج هاي عظيم كشيدم . از آن جمله به وقت سوال منكر و نكير ، زبان من از كار باز ماند . با خود مي گفتم : واويلاه ، اين عقوبت از كجا به من رسيد ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبيدند. ناگاه شخصي نيكو موي و خوش بوي آمد ، ميان من و ايشان حايل شد و مرا تلقين كرد تا جواب ايشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسيدم : تو كيستي – خدا تو را رحمت كند – كه من را از اين غصه خلاصي دادي ؟

گفت : من شخصي هستم كه از صلواتي كه تو بر پيغمبر (صلي الله عليه وآله)فرستادي آفريده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا كه در ماني به فرياد تو رسم

منبع : آثار و بركات صلوات ص 131

نجات عبور از صراط

رسول خدا (ص) فرمودند : شب گذشته ، عجيب خوابي ديدم . مردي از امت خود را ديدم كه از صراط مي گذشت و هر لحظه مي لرزيد ، و در هر قدم مي لغزيد . پس ديدم صلواتي كه بر من فرستاده بود ، آمد و دست او را گرفت ، و به سلامت او را از صراط گذرانيد

منبع : آثار و بركات صلوات ص 143

 نزديك ترين افراد به پيامبر (صلي الله عليه وآله) در قيامت

رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمودند : نزديك ترين شخص به من در فرداي قيامت كسي است كه صلوات بيش تري بر من فرستاده باشد

منبع : آثار و بركات صلوات ص 143

 واجب شدن شفاعت

رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در وصيت خود به امير مومنان علي (عليه السلام) فرمود : يا علي ! هر كس بر من ، هر روز و هر شب صلوات فرستد ، شفاعتم بر او واجب مي شود ؛ اگر چه گناهانش از گناهان بزرگ باشد

منبع : آثار و بركات صلوات ص 146 – بحار الانوار ج 91 ص 63

 رفع عطش قيامت

خدا وحي كرد به حضرت موسي – علي نبينا و آله و عليه السلام - : اي موسي ! دوست داري كه عطش قيامت تو را در نيابد و در مواقف آن روز تشنه نباشي ؟ عرض كرد : بلي اي پروردگار جهانيان . خطاب رسيد : امروز در دنيا بر حبيب من صلوات فرست تا فردا از تشنگي قيامت ايمن باشي

منبع : آثار و بركات صلوات ص 151

بهشت و جهنم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۳۹ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

قدم به قدم به مرگ نزديك تر مي شويم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۳۸ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

غذاي بهشتيان




در اين پست به معرفي اجمالي غذاها و خوراكي هاي بهشتي مي پردازيم و بر اساس آيات قرآن كريم و برخي از احاديث، آن ها را در دو قسمت مورد مطالعه قرار مي دهيم:

غذاي بهشتيان

خداوند در سه مورد به صورت دستور به اهل بهشت مي فرمايد: «بخوريد و بياشاميد، نوش جان شما باد، اين پاداش اعمال نيكي است كه در دنيا انجام داده ايد».1

امّا آنان چه چيزي را بايد بخورند؟ آنچه قرآن بدان تصريح مي كند، يك ماده مهم غذايي است، يعني گوشت و به دو صورت است:

در يك آيه مي فرمايد: «ما آنان را به وسيله ميوه ها و گوشت، هر چه ميل دارند، امداد بخشيديم».(سوره طور، آيه22)

در آيه ديگر مي فرمايد: «ميوه ها را در اختيار آنان قرار مي دهيم، تا هر چه را مي خواهند انتخاب كنند و گوشت پرندگان را هر چه ميل دارند، بخورند».(سوره واقعه، آيه20 و21)

امّا مواد خوراكي به اين دو نوع ـ گوشت و گوشت پرندگان ـ منحصر نيست و در آيات ديگري مي فرمايد: «لكم فيها ما تشتهي أنفسكم». (سوره فصلت، آيه31) هر كس مواد ديگر غذايي، اعم از نان و مواد ديگري احتياج داشته باشد و بخواهد، مي تواند اراده كند، تا براي او آماده گردد.

امام باقر مي فرمايند: «براي اهل بهشت، سفره هايي پهن مي گردد كه چيزهاي ديگري را هم كه بدان ميل كنند، از غذاهاي لذيذ تر و خوش طعم تر و خوش بوتر، در آن سفره ها فراهم مي گردد، تا جايي كه آن غذاها به قدري زياد است كه به ديگران هم مي دهند.2

هم چنين قرآن مجيد به منظور تأمين هر گونه خواسته هاي بهشتيان مي فرمايد: «ولهم ما يشاؤون فيها…»؛ هر چه بخواهند در آن جا، براي آنان هست و نزد ما نعمت هاي اضافي ديگري است كه به فكر هيچ كس نمي رسد.(سوره ق، آيه 35)

ميوه هاي بهشتي


قرآن كريم، ميوه هاي بهشتي را با واژه «ثمره»3 و «ثمرات»4 و با واژه «فواكه»5 يعني ميوه ها در نوزده مورد مطرح كرده است و اين ميوه هاي خوش طعم و خوش رنگ، براي اهل بهشت، داراي امتيازات و خصوصياتي است كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره مي شود:

1. آن ميوه ها فراوان و انبوه است و تمام شدني نيست: «فاكهة كثيرة».(سوره زخرف، آيه 73)

2. فراواني ميوه ها به حدّي است كه آنان هر كدام و هر چه را مي خواهند، انتخاب مي كنند: «وفاكهةٍ ممّا يتخيرون».(سوره واقعه، آيه20)

3 . هر نوع ميوه اي بخواهند در اختيار آنان قرار مي گيرد و از هر نوع آرامش برخور دارند و در نهايتِ امنيت به سر مي برند: «يدّعون فيها بكلّ فاكهة آمنين».(سوره دخان، آيه 55)

4. فراواني ميوه ها به حدّي است كه نه قطع مي شود و نه پايان مي پذيرد و نه كسي افراد را براي استفاده از آن ها جلوگيري مي كند: «لا مقطوعة و لا ممنوعة».(سوره واقعه، آيه33)

5. فضاي صفا و صميميت براي استفاده از ميوه ها به قدري عالي و معنوي است كه هم ميوه ها داراي ارزش فراواني است و هم افرادي كه از آن ها استفاده مي كنند، مورد احترام و تكريم قرار مي گيرند: «فواكه وهم مكرمون».(سوره صافّات، آيه42)

6 . به منظور خاطر جمعي و لذّت بيشتر از ميوه هاي بهشتي و اطمينان داشتن از تمام نشدن آن ها و يا به منظور تجديد خاطره از نمونه هاي ميوه هاي دنيايي، از هر كدام دو نوع (نوع دنيايي و نوعي كه شبيه آن را نديده اند) وجود دارد: «من كلّ فاكهةٍ زوجان».(سوره الرحمن، آيه52)

7. افراد بهشتي، هر ميوه اي كه بخواهند در اختيار آن ها قرار مي گيرد و بدون نگراني، هر مقدار و هر كدام را كه ميل داشته باشند، مي خورند: «و فواكه ممّا يشتهون».(سوره مرسلات، آيه42)

8. براي چيدن ميوه ها، دردسر و زحمت تحمّل نمي كنند، زيرا درختان و شاخه هاي آن ها به هم نزديك و شاخه هاي آن ها كوتاه و نزديك است: «قطوفها دانية».(سوره حاقه، آيه23)

9. بهشتيان، در حالي كه بر تخت ها تكيه زده و انواع ميوه هاي فراوان و نوشيدني هاي لذّت بخش در اختيار آن هاست، با خيال راحت و لذّت كامل از آن ها استفاده مي كنند: «متكئين فيها يدعون فيها بفاكهةٍ…».(سوره ص، آيه51)

امّا اين ميوه ها چه ميوه هايي هستند؟ مواردي را كه قرآن كريم بدان تصريح مي كند، خرما، انار (سوره الرحمن، آيه 68) و انگور (سوره نبأ، آيه32) است.

در روايتي امام صادق فرموده است:

«خمسة من فواكه الجنّة في الدنيا:

الرّمان الإمليسي و التّفاح و السّفرجل و العنب و الرّطب المشاق».6

پنج نوع از ميوه هاي بهشتي در دنيا موجود است:

انار دشتي، سيب، گلابي، انگور و رطب خوش بو.

طبق روايات ديگري از امام باقر از ميوه هاي ديگر بهشتي، مثل: «هندوانه، انجير و زيتون سخن به ميان آمده است».7

پيامبر نيز فرموده اند: انواع ميوه ها در بهشت وجود دارد و افراد در حالي كه روي تخت ها تكيه داده اند، از هر نوعي كه ميل داشته باشند، استفاده مي كنند».8

امام علي هم از ميوه هاي رنگارنگ و مختلف بهشتي كه در پوست و غلاف خود قرار دارند و بدون هر گونه زحمت و درد سري قابل چيدن و خوردن است، سخن به ميان آورده است.9

همچنين درباره حبوبات و سبزي هاي بهشتي، غير از آنچه از آياتي چون: «هر چه بخواهيد در اختيار شما قرار مي گيرد» (سوره ق، آيه 35) استفاده مي شود، همه انواع سبزي ها هم فراهم خواهد بود. قرآن هم مي فرمايد: «دانه هاي (غذايي) كه همراه با ساقه و برگ است و به صورت نرم در مي آيد و نيز گياهان خوش بو و معطّر در اختيار اهل بهشت قرار داده مي شود».(سوره الرحمن، آيه12)

به هر حال، درباره ميوه هاي بهشتي، غير از ويژگي هايي كه بيان شد، سه موضوع مهمّ ديگر را هم بايد مورد توجّه داشته باشيم:

1. ميوه هاي بهشتي، هميشه تر و تازه اند، به گونه اي كه هر وقت اهل ايمان آن ها را مي خورند، مي گويند: «اين همان است كه از قبل در دنيا مي خورديم و وعده آن به ما داده شده بود، امّا هر بار ميوه اي را مي خوريم، براي ما، طعم و مزه اي جديد دارد».(سوره بقره، آيه 25)

2.آن ميوه ها، در عين حالي كه فراوان است و همه از آن بهره مند مي گردند و در كنار آن ها محرومي وجود ندارد، ميوه ها هميشگي هستند و تمام شدني ندارند: «اُكُلُها دائم».(سوره رعد، آيه 35)

3. با وجود اين كه اهل بهشت ميوه هاي فراوان و مختلف را هر چه ميل داشته باشند 10، به طور انبوه مي خورند، احتياج به دفع فضولات و تحمّل زحمت و ناراحتي هم نخواهند داشت.

در اين باره، يك مرد مسيحي كه اهل شام بود، از امام باقر سؤال كرد: چگونه مي شود اهل بهشت، آن همه خورد و خوراك داشته باشند و احتياج به دفع فضولات و قضاي حاجت پيدا نكنند؟ براي من آن را در يك مثال دنيايي بيان كن.

امام باقر فرمود: «جنين هم در شكم مادر، از آن چه مادر مي خورد تغذيه مي كند؛ امّا به قضاي حاجت و دفع فضولات داخل بدن خود احتياج پيدا نمي كند».11

وضع خورد و خوراك بهشتيان و احتياج نداشتن به دفع فضولات و آلودگي ها، در آن مكان پاك و پاكيزه از هر جهت، اين گونه مي باشد.


1. سوره هاي طور، آيه 19؛ الحاقه، آيه 24؛ مرسلات، آيه 43 .

2. بحار الانوار، ج 8، ص 199.

3.سوره بقره، آيه 25 .

4.سوره محمد، آيه 15.

5 . سوره مؤمنون،آيه 19 .

6. الخصال، ج 1، ص 289؛ بحار الانوار، ج 8، ص 130.

7. كتاب جنّت و نار، ص 125 .

8. بحار الانوار، ج 8، ص 160.

9.نهج البلاغه، صبحي صالح، خ 165، ص 239؛ فيض الاسلام، خ 164، ص 537.

10. سوره هاي يس، آيه 57؛ واقعه، آيه 20؛ مرسلات، آيه 42 .

11. بحار الانوار، ج 8، ص 182 و 122.

بهشت و جهنم





برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۳۶ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

لذت هاي بهشتي چگونه است؟





در بهشت هر گونه نعمتي را تصور كنيد وجود دارد ، از جمله نعمت ها و لذايذ آميزش جنسي است اما به شكلي ديگر و در صورتي تكامل يافته تر از آنچه در اين دنيا هست . در آن دنيا براي مومنان هر لذتي است، سراسر خوشي و راحتي است و هيچ گونه درد و رنجي همراه آن نيست بر خلاف لذتهاي اين دنيا كه در كنارشان درد و سختي نيز هست .

 براي درك اين مطلب توجه به سه مقدمه ضروري است:

الف) در بهشت هر چه انسان درخواست كند به آن مي رسد

 «ولكم فيها ما تشتهي انفسكم » (فصلت 31)


ب) همه چيز آخرت اعم از بهشت و جهنم با دنيا فرق دارد.

 به عبارت واضح تر آن جا جهان ديگري است با قوانين خاص خود به طوري كه « وان ا لدار الاخره لهي الحيوان» آخرت سراي زنده است يعني حتي درخت در بهشت شعور دارد و وقتي شما اراده كنيد از ميوه آن بخوريد خود درخت ميوه اش را به شما عرضه مي كند.
 
ج) آخرت سراي جزا است نه عمل.

با توجه به دو مقدمه فوق مي توان گفت كه فرزند داري در بهشت ممكن است ولي با شكلي كاملا متفاوت از دنيا، هم از لحاظ نحوه به وجود آمدن و هم از لحاظ شرايط آن طفل بعد از خلقت از حيث تكليف.

د)راجع به حجاب هم از آن جا كه پوشش بدن از غير از نظر عقلي امري ممدوح است و نوعي كمال براي انسان محسوب مي شود و بهشت محل خوبي ها است مي توان گفت كه حجاب در بهشت وجود دارد ولي نه به نحو تكليفي. از طرف ديگر نحوه و حدود آن براي ما معلوم نيست

قرآن در مدح حورهاي بهشتي مي فرمايد:


 
«حور مقصورات في الخيام؛
 بهشت داراي زنان بهشتي (حوري ها) است كه در سراپرده هاي خود مستورند»

 
(الرحمن، آيه 72).
جهان آخرت ( بهشت و جهنم ) سراي تكليف نيست بلكه دار پاداش و جراست.
 تكليف مربوط به اين دنياست. در اين عالم خاكي است كه بخاطر مصالحي و دوري از مفاسدي مساله محرم و نامحرم مطرح شده است. اين عالم مادي بخاطر ويژگي جسماني اش پيوسته در حال تضاد و تزاحم است و همين امر موجب گشته تا براي حفظ آن محدوديت هايي در قالب تكليف و امر و نهي در آن مطرح گردد. مساله محرم و نامحرم نيز يكي از مواردي است كه باعث حفظ كرامت و ارزش والاي انساني و در نتيجه حركت بي خطر انسان به سوي سراي ابدي اش مي گردد. تمام تكليف هاي موجود در دنياي خاكي تنها از آن رو تكليف و دشوار به نظر كه ما بيشتر اوقات مصلحت نهفته در پس آن را نمي بينيم كه اگر مي دانستيم بي سرو پا بسويش مي شتافتيم
.

در ادامه بايد به چند نكته توجه داشت تا مساله روشن گردد :



نكته اول: در عالم هستى عوالمى وجود دارد (در يك ديدگاه كلى سه عالم مادى، مثال، تجرد) هر يك از اين عوالم داراى احكام، قوانين و سنن مختص به خود است، عالم دنيا و عالم آخرت و قيامت دو عالم از عوالم هستى اند كه هر يك داراى آثار ويژه خود مى‏باشند به همين جهت است كه بر اساس آيات و روايات براى ورود روح و بدن به عالم قيامت نياز به تحول اساسى است تا روح و بدن قابليت پذيرش احكام و قوانين قيامت را بيابند به عنوان مثال بدن مادى در اين دنيا با سوزشى صدمه خورده و از ميان مى‏رود ولى در قيامت بسا تحولات اساسى كه در اين بدن ايجاد مى ‏شود،

 به صورتى مى‏ گردد كه در عين حال كه سوزش و ناراحتى شديد دارد اما بدن از ميان نمى ‏رود اگر اين تحولات نسبت به بدن مادى ايجاد نشود، اين بدن با اين صفات نمى ‏تواند احكام و سنن قيامت را تاب بياورد
. يا مثلاً در دنيا حركت و تغيير است، جوان پير مى‏ شود، نو كهنه مى‏ گردد، كهنه‏ ها از ميان مى ‏روند، گياهان پژمرده مى ‏شوند و...

 اما در جهان آخرت تغيير و تحول اين چنينى وجود نداشته و نوعى ثبات و بقاء حاكم است
(نك:نحل، آيه 96، يونس، آيه 24، حديد، آيه 20، آل عمران، آيه 197، نساء، آيه‏77، كهف، آيه 46، مريم، آيه 76، طه، آيه 73، غافر، آيه 39 و...) در زندگى دنيوى خوشى با رنج، حيات با مرگ، لذت با محنت، اندوه با شادى، اضطراب با آرامش آميخته است. اما در آخرت چنين نيست، بلكه گروهى هميشه و از هر جهت متنعم، شاد و آسوده‏اند و دسته‏اى ديگر همواره معذب، غمگين و ناراحت اند (نك: قلم، آيه 33، رعد، آيه 34، طه، آيه‏73، زمر، آيه 26، آل عمران، آيه 15، نساء، آيه 77، اعراف، آيه 32، يوسف، آيه 109، نحل، آيه 30 و ...) در واقع با توجه به آيات و روايات، در عالم قيامت نظام كنونى عالم مادى دگرگون مى‏شود، پديد آمدن زلزله عظيم در زمين (مزمل، آيه 14)، شكافته شدن درياها (تكوير، آيه 7) به حركت در آمدن كوه‏ها (كهف، آيه 47) و درهم كوبيده شدنشان (حاقه، آيه 14) خاموش گشتن ماه و خورشيد و ستارگان عظيم (تكوير، آيه 2) و پر از دود و ابر شدن فضاى جهان (فرقان، آيه 25) پاره‏اى از تغيير و تحول اساسى نظام كاينات است.

 در قيامت همه اسباب و روابط قطع مى ‏شود و تمام ارتباطات و تأثيراتى كه موجودات در نظام وجودشان در عالم جسم و جسمانيت و نيز در عالمى كه به دنبال آن مى‏ آيد، دارند، از ميان مى ‏رود و نه شيئى در شيئى ديگر اثر خواهد كرد و نه شيئى از شيئى ديگر تأثير خواهد پذيرفت. نه از شيئى نفع برده خواهد شد و نه از آن زيانى خواهد رسيد
. (بقره، آيه 166، مؤمنون، آيه 101).

نكته دوم كه در واقع نتيجه تأمل و دقت در نكته اول است عبارت از اين است كه: ما نبايد انتظار داشته باشيم كه در عالم قيامت احكام، قوانين و سنن عالم مادى و دنيا جارى باشد و اگر گاهى در لسان آيات و روايات از مواردى چون خوردن، آشاميدن، با زنان جوان زيبا روى بودن، در كنار نهرها و زيردرختان بودن ياد مى ‏شود، از باب تقريب ذهن ما به دريافت حقايق عالم قيامت است نه آنكه آشاميدن آنجا مانند آشاميدن اين جا باشد يا خوردن آنجا مانند خوردن اينجا و همين طور ....

 با توجه به اين دو نكته، پاسخ پرسش شما روشن مى‏ گردد
. بر اساس برخى آيات قرآن براى آدمى زنان پاك و باكره، خوش اندام و زيبا هست كه از آنها لذت مى‏ برد، ولى بايد توجه داشت كه اين لذت همانند لذت جنسى اين دنيا نمى‏باشد. چنان كه زنان آنجا نيز مانند زنان اينجا نيستند، بلكه زنانى هستند كه به هيچ وجه دچار عادت ماهانه نشده و همواره باكره خواهند بود. (نك:بقره، آيه 25، آل عمران، آيه 15، نساء، آيه 57، صافات، آيه 49 - 48، ص، آيه 52، زخرف، آيه 7، دخان، آيه 54، طور، آيه 20، الرحمن، آيه 56، 74 - 70، واقعه، آيه 23 - 22، 37 - 34، نبأ، آيه 33).

 
همچنين اهل بهشت مى ‏توانند فرزند داشته باشند، ولى اين موضوع به دليل سنن حاكم بر قيامت به شيوه‏اى كه در اين دنيا وجود دارد نيست.



 
نظام حاكم بر قيامت نظام دفعى است نه نظام تدريجى؛ يعنى، در قيامت خواستن مساوى است با شدن و تحقق، برخلاف نظام اين عالم كه براى عملى شدن خواسته‏ها، بايد زمينه، اسباب و شرايط آن فراهم شود تا آن آرزو محقق گردد. در اين دنيا كسى كه فرزندى مى‏ خواهد بايد ازدواج كرده و با جمع يك سلسله شرايط و به تدريج و در زمان معينى داراى فرزند شود.

 اما در نظام قيامت چنين نيست، بلكه بهشتيان هر چه مى ‏خواهند، بر ايشان محقق مى‏ شود،
(نك: فصلت، آيه 31 و ق، آيه 35) و نياز نيست كه با جمع شرايط و پديد آمدن مقدماتى، به تدريج آن خواسته محقق شود. از اين رو، خواستن فرزند در عالم بهشت مساوى است با حضور بچه فى‏ الحال و در همان آن. چنان كه رواياتى نيز بر خصوص اين امر وارد شده است.

 
استاد شجاعى، محمد، خواب و نشان‏هاى آن، مقدمه و تدوين: محمدرضا كاشفى، كانون انديشه جوان،

تهران، چاپ دوم، 1379، صص 90 – 86

بهشت و جهنم
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۳۶ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious