شرمندگی آخرت با شرمندگی دنیا قابل مقایسه نیست
صورت و چهره اعمال زشت ما یک بحث در باب همه اعمال داریم که اعمال به یک معنا، از بین رفتنی نیست. هیچ عملی که انسان انجام میدهد، از بین نمیرود. اینها یک صورت ملکوتی دارند که ما آن را نمیبینیم. نه این که فقط صورت دارد، حتی بوی تعفّن هم دارد. ما چون شامّه درونیمان به کار نیفتاده است، بویش را نمیشنویم، والّا بعضی اعمال بوی بسیار بدی دارد. ادکلنی که یک نفر به خودش میزند که پیش نامحرم بوی خوش بدهد، اگر بدانی چقدر بوی تعفن دارد! وقتی که مُردی بوی گندش در میآید.
صورت اعمال و صحنه ارتکاب گناه اعمال صورت ملکوتی دارد. ما یک بحث شهود داریم و یک بحث صورت عمل. شهود، یعنی بینندگان عمل. بینندگان عمل یک وقت مخلوقات هستند و گاهی اینطور نیست، خود خدا است. چه بسا من ـنعوذ باللهـ در یک جای مخفی بروم و خطایی کنم که هیچکس آنجا نباشد، بعد هم خیال کنم که اینجا بینندهای نیست که مرا ببیند. بدان که بینندگانی هستند که تو آنها را نمیبینی ولی آنها تو را میبینند.
از طرفی دیگر این اعمال پنهانی زشت تو، در جایی ظاهر خواهد شد. صورت عمل زشتی که در مرئی و منظر شاهدان مرکتب شدهای، ظاهر خواهد شد. کجا صورت عملت را خواهی دید؟ انسان کجا عملش را میبیند؟ همین که خیال کردم آن کار دیگر تمام شده، رفته و گذشته، آیا واقعاً تمام شده است؟! موقعی خواهد رسید که تو شاهدان مخفی اعمال زشتت را خواهی دید؛ چه عمل زشتی که از سر قوه شهوتت انجام دادی، یا به خاطر غضبت بوده و یا از سر وهم این کار را مرتکب شدهای! هم عملت را خواهی دید و هم شاهدان عملت را.
چه موقعی خواهی دید که این کارهایت در مرئی و منظر آنها انجام دادهای و دیگر پشیمانی سودی ندارد؟! دیگر آنجا جای شرمندگی و واخجالتا است. کمکت می کنم خجالت نکشی چشم تیزبین و ریزبین در آیه شریفه دارد
«فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ»[1] میدانی چه موقع تیزبین میشوی؟ آن موقعی که حجاب مادّیّت کنار میرود، « فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ» و پرده از چشمانت میافتد، آن روز چشمت تیزبین میشود. «فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ» هم تیزبین میشوی و هم ریزبین. تمام اعمالت مجسّم میشود و همه شاهدان را میبینی که دارند عمل تو را میبینند! وای به حالت! آیا تو مسلمانی؟
مرگ جلوی چشمانت باشد! این که در روایت داشت که چه کسی از خداوند، حقاً حیاء میکند؟ روایت اوّل فرمود: «فَلْیَکْتُبْ أَجَلَهُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ لْیَزْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ زینَتِهَا» یادت نرود که میمیری، جلوی چشمت بنویس که من میمیرم! روایت دوم داشت «وَ ذَکَرَ الْمَوْتَ وَ الْبلَی» این دو تا مثل هم است، موتش که همان بود، معنایش هم همان است. ابزار گناه، یعنی همین بدنت میپوسد این ابزاری که به کار گرفتی و با آنها این زشتیها را انجام دادی، بدان که تا ابد در اختیار تو نیست. یادت نرود که از این نشئه به نشئه برزخ میروی.
قبر نشئه برزخ است، بلا هم پوسیدگی است. تمام این ابزار پوسیده میشود، امّا آیا عملت هم پوسیده میشود؟ نه تازه عمل در آنجا جلوه میکند. در آنجا تو هستی و روحت، اعمالت و گواهان اعمالت! آنجا چه خواهی کرد؟! آنجا فضیحتش هم بیشتر است. چه بسا بسیاری بودند که از قبائح من مطّلع نبودند ولی در نشئه دیگر بر قبائح من مطّلع شدند. آنجا است که انسان میگوید: « یا لَیْتَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ»[2]
این آیه است که انسان در آنجا میگوید: ای کاش میان من و عملم آنقدر فاصله بود که آبروریزی نمیشد! «وَ لْیَزْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ زینَتِهَا» آن کسی که از خدا آنطور که سزاوار است، خجالت میکشد، دل به دنیا و زینتهای دنیا نمیبندد. او شعور دارد و از این چیزها دست میکشد حق حیاء یعنی یادت نرود که میمیری! معنای حق حیاء این است که یادت نرود میمیری، از این نشئه میروی و اعمال همراه روحت خواهد بود.
بدان که این بدن و هیکلت که از نظر دیداری، خوشگل است ولی تو با آنها کار زشت انجام میدهی، با گوش، چشم و زبانت، این قبائح را مرتکب میشوی، پوسیده میشود. اینها ابزار است که میرود، امّا عمل هست. هم عمل را خوب میبینی، تیزبین و ریزبین، و هم گواهان و شاهدان را میبینی، دیدارکنندگان عملت را میبینی.
آنجا است که وافضیحتا است. حق حیاء به این معنا است. از خدا خجالت بکش! آنطور که سزاوار است از او شرم کن! ریشه همه بیشرمیها،دنیا دوستی است البته در ادامه مطلبی دارد که جهت ارتکاب قبائح را میفرماید: «وَ لْیَزْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ زینَتِهَا» این منشأ همه زشتیها است.
چه شد که به این وادی کشیده شدی و اینقدر بیشرمی کردی؟ چرا این کارها را کردی؟ میدانی منشأش چیست؟ علاقه و دلبستگی به دنیا و زینت و زیورهای دنیا، برای همین است که حیا را کنار گذاشتی و به سراغ کارهای زشت رفتی.
شرمندگی آخرت با شرمندگی دنیا قابل مقایسه نیست «وَ لْیَزْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ زینَتِهَا» آن کسی که از خدا آنطور که سزاوار است، خجالت میکشد، دل به دنیا و زینتهای دنیا نمیبندد. او شعور دارد و از این چیزها دست میکشد. هر کسی این چیزها را میگذارد و میرود.
وقتی رفت، قبائح را همراه خودش میبرد. آنجا است که اینها بروز و ظهور میکند و در مرئی و منظر دیگران قرار میگیرد. شرمندگی آنجا غیر از شرمندگی دنیا است. آن کسی که اهل خجالت از خدا است به دنیا و زینتهای آن دل نمیبندد. «وَ لْیَزْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ زینَتِهَا» اشاره به ریشه کار است.
[1].سوره مبارکه ق، آیه 22
[2]. سوره مبارکه زخرف، آیه 38
بهشت و جهنم
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: