از اينجا تا بهشت دو قدم است. قدم اول را بگذاريد روي هواي نفس، قدم دوم در بهشت است.
صداها و نغمه هاي خوش ٬ چيزي است كه با روح و فطرت انسان سازگار است ٬ منتهي اسلام جلو ساز و آوازهاي مطرب و حرام را كه انسان را حالي به حالي مي كند گرفته . نغمه ها و آوازهاي غير مطرب كه هم با ساختمان وجودي بشر سازگار است و هم با دستورات اسلام ٬ نه تنها حرام نيست بلكه مستحب نيز مي باشد.
مثلا تاكيد شده است كه قرائت قرآن با صوت حسن و زيبا باشد . يا كسي اذان بگويد كه صدايش نيكو است . در بهشت نيز نغمه هاي خوش فراوان است ٬ مثلا شاخه هاي درختها چنان منظم به هم مي خورند و صداهاي خوش توليد مي كنند كه روح را صفا مي دهد .
و پرندگان بهشتي در كنار چشمه سارها و باغها و درختان و نهرهاي بهشتي چنان با الحان خوش مي خوانند كه با توجه به محيط مناسب و صداي آبشارها و جويبارها چنان فضايي ايجاد مي شود كه روح انسان مدهوش مي شود .
امام رضا (ع) : مي فرمايد : « بر روي درختان پر ميوه بهشتي مرغان آواز خواني هستند كه بدن ايشان از مرواريد است و بالهايشان از ياقوت ٬ اين مرغان آواز خوان با انواع و اقسام صداهاي خوش و دلكش براي بهشتيان آواز مي خوانند و نغمه سرايي مي كنند. »
همچنين امام صادق (ع) مي فرمايد : « در بهشت درختي است كه خداوند به بادها دستور مي دهد كه بر آن درخت بوزند ٬ آنگاه از آن درخت آوازي بلند مي شود كه هرگز خلايق ٬ ساز و آوازي به خوشي و خوبي آن نشنيده باشند . » سپس فرمودند : « اين در عوض آن است كه پرهيزگاران در دنيا از ترس خدا شنيدن غنا و موسيقي مطرب را ترك كردند . »۱
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد : هر بنده اي كه وارد بهشت مي شود دو تا حورالعين بالاي سرش مي نشينند و دو تا هم پايين پايش و با صورت زيبا براي او غنا و موسيقي و ساز و آواز مي زنند و مي خوانند كه البته با ساز شيطاني نيست بلكه با تمجيد و تقديس رحماني است و صداي ساز و آواز آنان را تمام جن و انس مي شنوند.
همچنين در روايت بعدي آمده كه : پيامبر اكرم (ص) براي مردم صحبت مي كرد و از نعمتها و زنان بهشتي مي گفت ٬ يك باديه نشين كه در بين جمع حاضر بود روي دو زانو نشست و عرض كرد :
اي رسول خدا ! آيا در بهشت غنا و موسيقي هم هست؟ حضرت فرمود : بلي اي اعرابي ٬ در بهشت نهري است كه در اطراف آن دختران سفيد و زيبا و خوشگلي هستند كه با صداي زيبا و دلكش مشغول نغمه سرايي و آواز خواني هستند كه همانند آن را هرگز خلايق تا آن موقع نشنيده اند ٬ و اين بهترين نعمت بهشتي است.
و در روايت بعدي آمده است كه :
در بهشت درختاني است كه بر آنها زنگهايي از نقره بسته اند كه هرگاه دل اهل بهشت ٬ غنا و موسيقي بخواهد خداوند ٬ از زير عرش ٬ بادهايي بر آن زنگها مي وزد و آنها به صدا در مي آيند و چنان صداي خوش و آواز قشنگي از آنها بر مي خيزد كه اگر اهل دنيا آن صداها و ساز و آواز شادي بخش را بشنوند از خوشحالي زياد قالب تهي خواهند كرد .
در روايت بعدي آمده كه : پيامبر اكرم (ص) در مورد درجات و نهرها و مقامات بهشتي صحبت مي كرد ٬ فردي بلند شد و عرض كرد : يا رسول الله ! من صوت حسن و آوازهاي خوش را دوست دارم آيا در بهشت آواز خوش هم براي من است ؟
حضرت فرمود : آري قسم به خداوندي كه جانم در دست اوست ٬ در بهشت درختي است كه خداوند به آن دستور مي دهد بر گوش بندگان من كه در دنيا مشغول عبادت و ذكر و ياد من بودند از صداهاي خوش و ساز و آوازت برسان . آن درخن نيز چنان با صداي بلند مي خواند و مي نوازد كه خلايق مثل آن را قبل از آن هرگز نشنيده اند و صداي ساز و آواز آن درخت ٬ تسبيح خداوند است.۲
همچنين پيامبر اكرم (ص) فرمودند : به هر بهشتي تعداد زيادي از زنان بهشتي و حورالعين مي دهند ٬ هر ساعت كه نوبت هر يك از آنان باشد همه زنان پيش او جمع مي شوند و با صداي زيبا و دلكش شروع به آواز خواني مي كنند كه هيچ چيزي شيرين تر از آن نيست ٬ طوري كه تمام موجودات بهشتي از آن صداي دلكش به اهتزاز در مي آيند و خوشحال مي شوند . آنان دسته جمعي چنين مي خوانند :
نحن الخالدات فلا نموت ابدا
نحن الناعمات فلا نباس ابدا
نحن الراضيات فلا نسخط ابدا۳
يعني
: ما هميشه در بهشت هستيم و هرگز نخواهيم مرد . و خيلي نرم خو و لطيف و
ملايم هستيم و هرگز غمگين و محزون و ناراحت نمي شويم . وما هميشه راضي و
خوشحال هستيم و هرگز غيظ و غضب نمي كنيم.
زنان و حوريان بهشتي با اين اشعار پر معني مشغول ترانه خواني و نغمه سرايي مي شوند و خوشحالي شوهران بهشتي خويش را صد چندان مي كنند.
و در روايت ديگري آمده كه : زنان بهشتي دست يكديگر را مي گيرند و به طور دسته جمعي با صداي زيبا و دلربا شروع به خواندن مي كنند. حورالعين ها اشعاري كه قبلا ذكر شد مي خواندند ٬ غير حورالعين ها و زنان دنيايي نيز چنين مي خوانند:
نحن المصليات و ما صليتين
نحن الصائمات و ما صمتنّ
نحن المتوضيات و ما توضيتنّ
نحن المتصدقات و ما تصدقتنّ
فغلبنهن و الله ۴
يعني : ما در دنيا نماز خوانديم اماحورالعين ها نماز نخواندند . ما روزه گرفتيم ٬ آن ها روزه نگرفتند . ما وضو گرفتيم ٬ آنها وضو نگرفتند . ما صدقه داديم ٬ آنها صدقه ندادند ٬ پس به خدا ما بر آنها غلبه كرديم و پيروز گشتيم .
همچنين در روايت ديگري آمده كه :
در بهشت نهري است كه دختران بهشتي دور تا دور آن نهر را گرفته اند ٬ خداوند به ايشان دستور مي دهد كه تمجيد و تسبيح و تحميد مرا به گوش بندگانم برسانيد . آنان نيز با صداي بلند و با لحن و آواز خوش شروع به آواز خواني مي كنند كه خلائق هرگز همانند آن را نشنيده اند و اهل بهشت همه شان با شنيدن آن آواز ٬ بسيار خوشحال و شاد و مسرور مي گردند.۵
۱)كفاية الموحدين ٬ ج۴ ٬ ص۳۸۱.
۲)بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۹۶.
۳) بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۹۸ .
۴) بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۰۷.
۵) همان ٬ ص ۲۱۴.
ملائكهاي كه براي قبض روح انسانهاي بدكار حاضر ميشوند، حالتي غضبناك دارند و با تازيانههاي آتشين به سر و صورت فرد ميزنند و او را قبض روح ميكنند. در روايات، در مورد سختي جان كندن انسانهاي بدكار، تعابير مختلفي شده است.
در برخي از روايات فرمودهاند به قدري قبض روح ايشان سخت است كه گويي تمام رگهاي بدنشان را به صورت زنده از بدن آنها بيرون ميكشند. يا فرمودهاند قبض روح انسانهاي بدكار، مانند آن است كه درخت خارداري در بدن او ريشه دوانده باشد و اين درخت را از بدن او بيرون بكشند. همچنين مثل قبض روح را به افتادن يك فرد از آسمان به زمين تشبيه فرمودهاند.
در روايت مشهوري آمده است كه پيغمبراكرم «ص» با تعدادي از اصحاب خود در مسجد نشسته بودند كه صداى مهيبى به گوش رسيد و همه وحشت كردند. حضرت فرمودند: آيا دانستيد اين چه صدايى بود؟ گفتند خدا و رسولش بهتر مىدانند. پيامبر اكرم «ص» فرمودند: سنگى بود كه هفتاد سال پيش به قعر جهنّم رها شد و الآن به ته دوزخ رسيد و اين صدا از رسيدن آن به ته دوزخ بود. هنوز كلام حضرت تمام نشده بود كه به حضرت اطّلاع دادند يكي از منافقين مُرد!
استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني در معناى اين روايت مى فرمودند: معنايش اين است كه، يك نفر هفتاد سال در دنيا راه جهنم را پيش گرفته و حالا كه مرده، به ته جهنّم رسيده است.
ياد مرگ و منازل آخرت و نيز تفكّر پيرامون عالم قبر و قيامت، مانع سقوط انسان به درّه تباهي و غفلت است. بسياري از بزرگان و علما، سفارش ميكردهاند كه در طول شبانه روز، تا ده مرتبه به ياد مرگ باشيد.
همه موجودات، حتماً و يقيناً، روزي طعم مرگ را خواهند چشيد، لذا انديشيدن بر مسأله مرگ و مسائل بعد از آن مانند قبر، برزخ، محشر، حساب و كتاب، بهشت و جهنّم، تأثير فراواني بر نگرش و رفتار افراد دارد.
در اين بحث، مطالب مربوط به مرگ، و احتضار را بدون جنبه استدلال كلامي و فلسفي، و تنها با استناد به آيات قرآن كريم و روايات ائمه اطهار«سلاماللهعليهم» ارائه ميكنيم.
احتضار و جان كندن
اوّلين منزل از منازل آخرت كه آخرين منزل از منازل دنياست، احتضار و جان كندن ميباشد. اگر كسي در زندگي خود انسان نيكوكاري باشد، ملائكه با تلطّف و مهرباني بر بالين او حاضر ميشوند و براي قبض روح او، با ملاطفت با وي برخورد مينمايند و اگر شيعه باشد، اميرالمۆمنين«سلاماللهعليه» نيز بر بالين سر او ميآيند:
«يا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ يمُتْ يرَنِى مِنْ مُۆْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلًا
يعْرِفُنِى طَرْفُهُ وَ أَعْرِفُهُ بِنَعْتِهِ وَ اسْمِهِ وَ مَا عَمِلا»
اي كسي كه آمال و آرزوها تو را فرا گرفته است، مرگ ناگهان ميآيد و آمال و آرزوها همگي به گور ميرود و اين آمال و آرزوها و اين كاشكيها فايده ندارد
چنانچه آن فرد، از نظر اخلاق و اعتقادات در درجات بالايي باشد، همه چهارده معصوم«سلاماللهعليهم» بر سر او حاضر ميشوند و پس از قبض روح، او را نزد خود ميبرند. قرآن كريم در توصيف جان دادن انسانهاي نيكوكار ميفرمايد:
«الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكةُ طَيبينَ يقُولُونَ سَلامٌ عَلَيكمْ»
ملائكه مأمور الهي، با تلطّف و احترام فراوان، همراه با سلام و رحمت، او را قبض روح ميكنند. به تعبير برخي از روايات، مرگ براي چنين انساني مثل آن است كه گلي را بو كند و از دنيا برود.
علامه مجلسي با مرحوم جزائري «رضواناللهتعاليعليهما» با يكديگر تعهّد كرده بودند كه هر كدام زودتر از دنيا رفت، در صورت امكان، خصوصيات مرگ و برزخ را براي ديگري كه زنده است، بگويد. وقتي علامه مجلسي از دنيا رفت، به خواب مرحوم جزايري آمد و گفت: عزرائيل آمد و يك گلي به من داد و من آن را بو كردم و متوجّة شدم كه مردهام.
امّا راجع به انسانهاي بدكار، احتضار و جان كندن بسيار سخت و ناگوار خواهد بود. قرآن كريم در توصيف اين حالت ميفرمايد:
«يضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»
راه بدون بازگشت
توجّه به حال نيكوكاران و بدكاران در هنگام احتضار و جان كندن و آيات و رواياتي كه برخي از آنها بيان شد، براي عبرتگيري و تذكّر هر مسلماني كافي است.
قرآن كريم، در مورد مهمترين خواهش انسانهاي بدكردار در هنگام احتضار و دم مرگ، ميفرمايد:
«قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكتُ كلاَّ إِنَّها كلِمَةٌ هُوَ قائِلُها»
آنان التماس ميكنند كه خدايا ما را برگردان تا كارهاي نيك انجام دهيم، ولي در پاسخ خطاب ميشود: برگشتي در كار نيست. تو عمري در اختيار داشتي كه به فكر امروزت باشي، امّا غفلت ورزيدي!
در يكي از اشعاري كه به اميرالمۆمنين «سلاماللهعليه» منسوب است، حضرت ميفرمايند:
«يا من بدنياه اشتغل قد غره طول الأمل
الموت يأتي بغتة و القبر صندوق العمل»
اي كسي كه آمال و آرزوها تو را فرا گرفته است، مرگ ناگهان ميآيد و آمال و آرزوها همگي به گور ميرود و اين آمال و آرزوها و اين كاشكيها فايده ندارد.
مسلمان واقعي، بايد هميشه و در همه حالات، به فكر قبر و قيامت خود باشد و به اين امر بينديشد كه اگر ناگهان لحظه مرگ او فرا رسد، آيا ديانت و ايمان خود را همراه خواهد برد؟
قاسم بن علاء همداني، يكي از وكلاي امام زمان«ارواحنافداه» در آذربايجان بود كه عمري طولاني داشت و در اواخر عمر بينايي خود را از دست داد. محمد بن احمد صفواني ميگويد: مرتّباً براي او توقيعاتي از ناحيه مقدّسه صادر ميشد. تا اينكه مدّتي براي او نامهاي نيامد. روزي وي را غمگين و ناراحت ديدم كه نكند حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» از دست او ناراحت باشند. هنگام ظهر، وقتي با هم ناهار ميخورديم، قاصدي از جانب امام زمان «ارواحنافداه» آمد و توقيع مبارك حضرت را به او داد.
مسلمان حقيقي، در تكاپوي حسن عاقبت
قاسم بن علاء بسيار خوشحال شد و چون نابينا بود، نامه را به كاتب خود داد كه بخواند. كاتب با ديدن نامه، به گريه افتاد. قاسم بن علاء پرسيد: چرا گريه ميكني؟ مگر در نامه چه چيزي نوشته شده است؟ كاتب گفت: حضرت نوشتهاند كه تا چهل شبانه روز ديگر، از دنيا ميروي، كارهايت را جمع كن. وقتي اين جمله را خواند، قاسم گفت: آيا من با سلامت ديني از دنيا ميروم؟ كاتب گفت: آرى! حضرت فرمودهاند چون بميرى دينت سالم است. قاسم خنديد و گفت: بعد از اين عمر طولانى، ديگر آرزويى ندارم. بعد از گذشت چهل روز، پس از طلوع فجر روز چهلم، قاسم بن علاء همداني از دنيا رفت.
اگر كسي به راستي در طول زندگي، در گفتار، كردار و اعمال خود به حضرات معصومين «سلاماللهعليهم» شباهت پيدا كند، در موقع مرگ نيز عاقبت به خير ميشود و ايشان هنگام احتضار او، بر سر بالينش حاضر ميشوند و او را با خود به بهشت و تحت لواي حمد، ميبرند.
پس از احتضار و جان كندن، سخت باشد يا آسان و راحت، نوبت به عالم قبر ميرسد كه تعبير پيامبر اكرم «صلّياللهعليهوآلهوسلّم» با توجّه به اينكه انسان نيكوكار باشد يا بدكار، باغي از باغهاي بهشت است يا حفرهاي از حفرههاي جهنّم.[10]
امام صادق عليه السّلام مى فرمايند:
ياد مرگ شهوات را در نفس مى ميراند و مراكز روئيدن غفلت را نابود مى كند و قلب را به وعده هاى خدا، تقويت مى نمايد و طبع را رقيق كرده و نشانه هاى هوى را مى شكند
پيامبر بزرگوار صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى فرمايند:
مرگ را بيشتر ياد كنيد؛ زيرا هيچ بنده اى زياد ياد مرگ نكند مگر اينكه خداى تعالى قلبش را زنده كند و مرگ را برايش آسان نمايد.( يار عاشقان ، ج 7، ص 314)
امام صادق عليه السّلام مى فرمايند:
ياد مرگ شهوات را در نفس مى ميراند و مراكز روئيدن غفلت را نابود مى كند و قلب را به وعده هاى خدا، تقويت مى نمايد و طبع را رقيق كرده و نشانه هاى هوى را مى شكند.( همان)
پيامبر بزرگوار صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى فرمايند:
برترين زُهد در دنيا، ياد مرگ است و بهترين عبادت، انديشه و تفكر است . كسى كه ياد مرگ بر سنگينى نيكى هايش بيفزايد، قبرش (در عالم برزخ ) را باغى از باغات بهشت يابد.(همان)
ياد مرگ در تزكيه نفس انسان نقش والايى دارد و براى فرد بسيار سودمند است، ياد مرگ مى تواند ديدگاه انسان را نسبت به جهان، دگرگون سازد. كسى كه آگاهى يابد اينكه روزى مرگ او را در خواهد ربود، بدون ترديد، زندگى معقولى براى خود انتخاب مى كند كه بعد از مرگ، حوادث نامطلوب عالم برزخ گريبانگير وى نشود و مستوجب عذاب برزخى نگردد.
مولاى بزرگوار، اميرالمۆمنين عليه السّلام در روايتى ارزشمند خطاب به فرزند بزرگوار خود مى فرمايند:
بدان كه تو براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا! و براى نيستى نه براى جاودانه زيستن (در اين دنيا)، و براى مُردن نه براى زنده ماندن.
همانا تو در منزلى هستى، ناپايدار كه بايد از آن رخت بربندى. تنها چند روزى در آن خواهى زيست، راه تو، راه آخرت است و تو شكار مرگى كه نه تو را از آن گريز است و نه گزير. (مرگ) در پى هر كه باشد، خواه و ناخواه، او را دريابد. از آن بترس در حالى كه تو سرگرم گناهى باشى، گرفتارت سازد، به اين اميد كه پس از آن توبه خواهى كرد، و مرگ ميان تو و توبه ات حائل شود كه در اين صورت خود را تباه ساخته باشى.(تحف العقول، ص 124)
منبع : تبيان / پايگاه اطلاع رساني آيت الله مظاهري
كتاب راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ ، مۆلف : تقى ژاله فر
ارزش ياد مرگ در روايات
بهشت و جهنم
حضرت سليمان فرمود: حالا بگو حاجتت چيست ؟ عرض كرد: يا نبيّ الله! باد در فرمان شماست؛ به او امر فرمائيد مرا از اينجا به هندوستان ببرد، شايد در آنجا از چنگ عزرائيل رهائي يابم!
حضرت سليمان به باد امر فرمود تا او را شتابان بسمت كشور هندوستان ببرد.
روز ديگر كه حضرت سليمان در مجلس ملاقات نشست و عزرائيل براي ديدار آمده بود گفت: اي عزرائيل براي چه سببي در بندۀ مؤمن از روي كينه و غضب نظر كردي تا آن مرد مسكين، وحشت زده دست از خانه و لانۀ خود كشيده و به ديار غربت فراري شد ؟
عزرائيل عرض كرد: من از روي غضب به او نگاه نكردم؛ او چنين گمان بدي دربارۀ من برد. داستان از اين قرار است كه حضرت ربّ ذوالجلال به من امر فرمود تا در فلان ساعت جان او را در هندوستان قبض كنم. قريب به آن ساعت او را اينجا يافتم، و در يك دنيا از تعجّب و شگفت فرو رفتم و حيران و سرگردان شدم؛ او از اين حالت حيرت من ترسيد و چنين فهميد كه من بر او نظر سوئي دارم در حاليكه چنين نبود، اضطراب از ناحيۀ خود من بود. باري با خود ميگفتم اگر او صدپر داشته باشد در اين زمان كوتاه نميتواند به هندوستان برود، من چگونه اين مأموريّت خدا را انجام دهم؟
ليكن با خود گفتم من بسراغ مأموريّت خود ميروم، بر عهدۀ من چيز دگري نيست. به امر حقّ به هندوستان رفتم ناگهان آن مرد را در آنجا يافتم و جانش را قبض كردم.
أَيُّهَا النَّاسُ! كُلُّ امْرِيً لَاقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِه.
در عين فرار از مرگ آنرا استقبال نموده در آغوش ميگيرد، و فرار عين استقبال است و هيچكس قادر بر فرار نيست چون هر فراري بهر كيفيّتي و بهر صورتي خود فرورفتن در كام مرگ است.
كتاب معادشناسي جلد اول
گردآوري: بهشت و جهنم
ذكر
خدا، از ياد بردن هستي محدود خويش در رهگذر ياد اسماي الهي است و تداوم و
استمرار آن زنگار گناهان را از روي دل مي زدايد؛ زيرا غفلت و فراموشي حق
تعالي ، ساحت دل را مكدّر مي كند.ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و
باشكوهي دارد.
يكي
از بهترين اذكار ذكر تسبيح (سبحان الله) است كه احاديث مختلفي وجود دارند
كه براي گفتن ذكر «سبحان الله» به تنهايي ثوابهايي قرار داده شده است:
1.
پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) فرمود: «هر كه صد مرتبه سُبحانَ
اللَّه بگويد، بهتر است از راندن صد شتر [كه با خود به حج برد تا آنها را
از براى خدا قرباني كند]».[1]
2. مردي
از امام علي(عليه السلام) پرسيد، اى ابو الحسن! تفسير «سُبْحانَ
اللَّهِ» چيست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگداشتن عزّت و شكوه خداوند، بزرگ و
پاك دانستن او از هر آلايشى كه مشركين به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر
وقت بندهاى اين كلمه را بگويد همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمايند».[2]
3. امام
باقر(عليه السلام) فرمود: «هر كس در مسجد خيف در منا صد مرتبه سبحان
اللَّه بگويد خداوند تعالى ثواب آزاد كردن يك بنده، در نامه عمل او
بنويسد».[3]
4. امام
باقر(عليه السلام) به نقل از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: «هر كس
كه سبحان اللَّه بگويد، خداوند درختى در بهشت برايش مى كارد».[4]
5. يونس
بن يعقوب نقل مى كند كه به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: آيا كسى كه
صد بار ذكر «سبحان اللَّه» را بگويد در زُمره كسانى است كه، «ذكر و ياد خدا
را بسيار كنند؟!»[5] فرمود: «بلى».[6]
پاداش گوينده سبحان الله
امام
صادق (عليه السلام) از پدر و جد بزرگوارش حضرت امام (عليه السلام) روايت
مى كند: نبى اكرم (صلي الله عليه و آله) در پاسخ مسائلى كه مردى يهودى از
آن حضرت پرسيده بود، ضمن حديث طويلى فرمود:
آن گاه كه بنده سبحان الله بگويد، آنچه پايين تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گويند و به گوينده ده برابر پاداش آنها داده مى شود و چون الحمدلله گويد، خداوند نعمت دنيا را به او كرامت كند تا نعمتهاى آخرت را ببيند،
و آن سخنى است كه بهشتيان هنگام ورود به بهشت مى گويند و همه سخنها در دنيا قطع مى شود به جز الحمدلله كه قطع نمى گردد و
آيه كريمه (احزاب ، 44): درود بهشتيان در روزى كه به دريافت و ديدار پاداش خدا نايل مى شوند، سلام است به همين حقيقت اشارت دارد.(7)
پاداش در بهشت
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: هر كس كه سبحان الله العظيم و بحمده بگويد درخت خرمايى براى وى در بهشت كاشته مى شود.(8)
مردي
از امام علي(عليه السلام) پرسيد، اى ابو الحسن! تفسير «سُبْحانَ
اللَّهِ» چيست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگداشتن عزّت و شكوه خداوند، بزرگ و
پاك دانستن او از هر آلايشى كه مشركين به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر
وقت بندهاى اين كلمه را بگويد همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمايند»
ترازوى اعمال
اميرالمۆمنين
على(عليهالسلام) مىفرمايد: تسبيح و سبحان الله گفتن يك نيمه از ترازوى
اعمال را پر كرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مىسازد و الله
اكبر گفتن فاصله ميان آسمان و زمين را پر مىكند.(9)
ذكر پيامبر (صلي الله عليه و آله) قبل از رحلت
عايشه
گفت: رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پيش از رحلت اين ذكر را بسيار مى
فرمود: (خدايا) تو را تسبيح مى كنم و به ستايش و حمد تو مشغولم ، از تو
آمرزش مى طلبم و توبه مى كنم .(10)
منابع
[1].
كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق و مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى،
محمد، ج 2، ص 505، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. شيخ صدوق، معاني الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اكبر، ص 9 – 10، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق.
[3]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج 5، ص 269 – 270، مۆسسة آل البيت(عليه السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[4]. شيخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11، دار الشريف الرضي للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[5]. «ذَكرَ اللَّهَ كثِيراً»؛ احزاب، 21.
[6]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12.
[7]تفسير الميزان ، ج 10، ص 17.
[8]- كنز العمال ، ج 1، ص 459
[9]- مكارم الاخلاق ، ص 309.
[10]- صحيح مسلم ، ج 1، ص 351.
دانلود كليپ فوق العاده تاثيرگذار "ياد مرگ"
دانلود كليپ عذاب وحشتناك منكرين جهنم
دانلود دانلود كليپ "مارهاي جهنم"