از اينجا تا بهشت دو قدم است. قدم اول را بگذاريد روي هواي نفس، قدم دوم در بهشت است.
قرآن كريم ميفرمايد:
«كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّار ؛
خداوند اين چنين اعمال آنها را به صورت حسرتزايى به آنان نشان مىدهد
و هرگز از آتش خارج نخواهند شد»
(بقره/167)
اعمالشان را ما اين چنين نشانشان ميدهيم، به شدت حسرت ميخورند. حسرت از چيست؟ حسرت نسبت به از دست رفتههاست. آنچه را كه انسان از دست ميدهد حسرتش را ميخورد. حسرت فرصتهاي از دست رفته را ميخورد.
اما معتقدان به قيامت، هيچگاه اين فرصتها را از دست نميدهند. احياءِ فرصت ميكنند.
فرصت را ميسازند. از فرصتها بهره مناسب و لازم را ميبرند.
«وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّين»
معارج آيه 26
اينهايي كه قيامت را تصديق ميكنند.
بهشت و جهنم
عاق والدين يكي از صفاتي مي باشد كه فراوان از سوي دين مبين اسلام مورد سرزنش و مذمت قرار گرفته شده است و از اين رو پيامبر (ص) مي فرمايند: اگر عاق والدين گرديدي خود را براي همنشيني با آتش جهنم آماده نما (جامع السعادت، ج2: 262) و در جاي ديگر در ستايش احسان و نيكي به پدر و مادر فرموده اند: احسان و نيكي به پدر و مادر از نماز، روزه، حج و جهاد در راه خدا بهتر است.
(همان: 264)
با توجه به روايات و احاديث بر جاي مانده، عقوبت هاي بسيار سختي براي افرادي كه عاق والدين شده اند معين شده است كه شايد اشاره تنها به تعداد اندكي از آن ها، زنهاري باشد براي افرادي كه مبتلا به اين گناه كبيره شده اند.
عاق والدين از بوي بهشت محروم است!
از امام باقر (ع) نقل شده است كه پيامبر (ص) فرمودند: بپرهيزيد و حذر نماييد از عاق والدين شدن، زيرا بوي بهشت از مسافت هزار سال راه استشمام مي شود ولي چند گروه آن را استشمام نخواهند كرد: عاق والدين، قاطع رحم، پيرمرد زناكار و شخص متكبر. (مشكاة الانوار: 281)
رسول خدا حضرت محمد (ص) فرموده اند: حضرت موسي (ع) عرض كرد: خدايا؛ آن رفيق من كه شهيد شد كجاست و حالش چگونه است؟
خطاب رسيد: او در جهنم است!
موسي(ع) عرض كرد: پروردگارا؛ مگر شهداء را وعده ي بهشت نداده بودي؟
خداوند فرمود: چرا، ولي دوست تو در آزار دادن و نافرماني پدر و مادر اصرار داشت و من عمل كسي را كه به پدر و مادر خود ستم نمايد قبول نمي نمايم. (پند تاريخ، ج1: 94)
مرگي دشوار!
در روايتي از حضرت محمد (ص) آمده است كه پيامبر خدا (ص) بر جواني كه در حال جان كندن بود وارد شدند و اين حالت (جان دادن) بر جوان خيلي دشوار شده بود. پيامبر (ص) به او فرمود: اي جوان، چه مي بيني؟
جوان گفت: دو نفر سياه را مي بينم كه روبروي من ايستاده اند و از آن ها مي ترسم.
سپس پيامبر (ص) پرسيد: آيا اين جوان مادر دارد؟
مادرش آمد و عرض كرد: بلي يا رسول الله، من مادر او هستم.
حضرت پرسيدند: آيا از او راضي هستي؟
عرض كرد: راضي نبودم، ولي اكنون به واسطه ي شما راضي شدم.
آن گاه جوان بيهوش شد و هنگامي كه به هوش آمد پيامبر خدا فرمود: جوان! چه مي بيني؟
جوان
عرض كرد: آن دو سياه رفته و اكنون دو نفر سفيد و نوراني آمدند كه از ديدن
آن ها من خشنود شده ام، و در آن هنگام جوان از دنيا رفت. (مصابيح الدجي:
1276؛ آمال الواعظين، ج1: 330، 342)
از امام صادق (ع) درباره ي اجابت سريع نفرين والدين در حق فرزند عاق شده آمده است كه ايشان فرموده اند: از جمله دعاهايي كه در نزد خداوند در حجاب و پوشش قرار نگرفته و به اجابت مي رسد عبارت است از؛ دعاي پدر براي فرزند نيكوكار و نفرين براي فرزند عاق شده، مي باشد (مستدرك الوسائل، ج 15: 204) ،
همچنين در باب عدم پذيرش اعمال از سوي فرد عاق شده در حديثي قدسي آمده است كه خداوند متعال سوگند ياد مي كند و مي فرمايد: به عزت و جلالم سوگند اگر عاق والدين تمام اعمال و كردار پيامبران را انجام دهد، آن اعمال را از او قبول نخواهم كرد و نيز روايت شده است اول چيزي كه خداوند در لوح محفوظ نوشت اين بود كه: همانا من خدايم و جز من معبودي نيست، هر كس پدر و مادرش از او راضي باشند من از او راضي ام، و هر كس پدر و مادرش از او ناراضي باشند، من از او ناراضي ام!
(جامع السعادت، ج2: 263؛ آمال الواعظين، ج1: 325؛ ره رستگاري، ج3: 68)
لا حول و لا قوة الا بالله هو العلي العظيم و صلي علي محمد و اله الطاهرين
« فَالَّذينَ كَفَروا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابُ مِنْ نارٍ »۱
« وَ تَرَي الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنينَ فِي الْاَصْفادِ سَرابيلُهُمْ مِنْ قطِرانٍ وَ تَغْشي وُجوهُهُمُ النّارُ »۲
«كساني كه كافر شدند لباسهايي از آتش براي آنها بريده مي شود . و در روز
قيامت مجرمان را باهم در غل و زنجير مي بيني كه لباسهايشان از ماده چسبنده
بدبوي اشتعال زاست و صورتهايشان را آتش مي پوشاند . »
« قطران » نوعي ماده سياه رنگ قابل اشتعال است ٬ چيزي شبيه مخلوطي از قير و بنزين كه خيلي هم بدبو و بدمنظر است و در آتش دوزخ سريعا آتش مي گيرد و شعله ور مي شود .
لباس اهل جهنم يا قطعه هايي از مس و آهن گداخته و سرخ شده است و يا قطران است.
امام باقر (ع) مي فرمايد :
« به اهل جهنم هفتاد جامه از آتش مي پوشانند و كلاهي از آتش بر سرشان مي گذارند.
جبرئيل هم به پيامبر اكرم (ص) عرض كرد كه : اگر يكي از پيراهن و سرابيل اهل جهنم
بين زمين و آسمان آويزان شود ٬ تمام اهل زمين از بوي بد و حرارت آن مي
ميرند . پيامبر اكرم (ص) با شنيدن اين حرف گريه كرد.۳
۱) حج/۱۹ ۲) ابراهيم / ۵۰ -۴۹
۳) اقتباس از بحار ٬ ج۸ ٬ باب النار
بسم الله الرحمن الرحيم
وَاتَّقُواْ يَوْماً لَّا تَجْزِى نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ (البقرة/۴۸)
و بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى (از عذاب خدا) را از كسى دفع نمى كند و هيچ شفاعتى از كسى پذيرفته نمى شود، و از كسى غرامت و بدلى گرفته نشود و يارى نخواهند شد.
بهشت و جهنم: خودتان را معرفي كنيد.
شيطان: فردي هستم از طايفه جن. مسمي به اسم خاص "ابليس" و مشهور به اسم عام "شيطان"؛ البته اسامي و اوصاف ديگري هم دارم كه چندان معروف نيستند نظير وسواس، خنّاس، عزازيل، عفريت، شيصبان، حارث، مارد، غوي، رجيم، ابو مره، ابولبين، مذموم، مريد و…(1)
بهشت و جهنم: پيشه و شغل شما چيست؟
شيطان: مشاغل فراواني دارم؛ گاهي مسافر كشم؛ سر دو راهي حق و باطل مي ايستم و مسافران را در جاده گمراهي در بست به سفر جهنم مي برم. گاهي كشاورزم و بذر كينه و نفاق را در زمين دلها مي افشانم. گاهي نقاشم؛ رنگ بطلان به چهره حقيقت مي زنم و جامه كژي برقامت راستي مي پوشانم. گاهي هم خلبانم؛ با بالهاي وسوسه و القاء آنقدر بر فراز قلب آدمي چرخ مي زنم تا باند مناسب براي فرود بيابم.(2)
بهشت و جهنم: دشمني ديرينه ات با آدمي زاد از كجا سرچشمه مي گيرد؟
شيطان: ماجرا از آن روزي شروع شد كه صحنه آراي خلقت، دست به كار آفرينش آدم شد.(3) ملائك نه از روي اعتراض كه از روي كنجكاوي گفتند: اين موجود خاكي كه مي آفريني بر روي زمين فسادها خواهد انگيخت و خونهاي بسيارخواهد ريخت.اگر قصد تو طاعت بردن است كه ما در فرمانبري مطاعيم. واگر مقصود تو تسبيح و تقديس است كه ما پيوسته در اين كاريم.(4)
با ما بگو حكمت اين كار در چيست؟ او در جواب فرمود:
در اين كار رازهاييست سر به مهر؛ من آنچه را كه در خشت خام مي بينم شما در آينه هم نخواهيد ديد.(5)
اينچنين بود كه خالق به واسطه اين مخلوق نوپاي دو پا به خود باليد و بر ما فخر فروخت؛ آنگاه فرمانمان داد كه: "در مقابل اين مخلوق خاكي به خاك سجده فرو افتيد!"
تمامي فرشتگان بي درنگ بر آدم سجده بردند.
اين فرمان اما بر من بسيار گران آمد؛ چه آنكه من سوابقي درخشان داشتم، تنها 6000هزار سال(6)(با حساب شما البته صد و نه ميليارد و پانصد ميليون سال دنيا(7))، خالصانه خداي را در آسمانها دوشادوش فرشتگان پرستيده بودم، آنقدر مستغرق در عبادت بودم كه فرشتگان گمان مي كردند كه من نيز چون آنها فرشته ام، من نتوانستم بار اين خفت را به دوش كشم. هر چه باشد آفرينش من از آتش بود وخلقت او از خاك، برتري من بر او چون آفتاب روز، روشن بود، من كجا مي توانستم بر انساني خاكزاد سجده برم.
آري، آن روز گستاخانه در برابر خالق ايستادم و متكبرانه از اين فرمان سر باز زدم.
اين شد كه از درگاه ربوبي اش رانده شدم. از آن زمان به بعد كينه آدم را سخت به دل گرفتم و هر روز آتش اين كينه در دلم شعله ورتر مي شود.
بهشت و جهنم: اين عبادتهاي خالصانه كه گفتي چگونه ترا از اين تكبرورزي بازنداشت؟
شيطان: من به زعم خود از روي خلوص خداي را مي پرستيدم حال اينكه از ابتدا شائبه شرك و نفاق در خداپرستي ام راه داشت و اين امتحان، شرك و نفاقم را آفتابي كرد.
بهشت و جهنم: با چه شيوه و شگردي انسانها را به دام مي افكني؟
شيطان: با روش منحصر به فرد " گام به گام". (8) من به طور معمول كارم را در چند مرحله انجام مي دهم؛ نخست از طريق وسوسه هاي تحريك آميزخود، افكاري پليد را بر قلب انسان القا مي كنم، آنگاه آن انديشه زشت را نيك جلوه مي دهم، سپس در مرحله عمل با تزيينات گوناگون، اشتياق فرد را براي ارتكاب گناه برمي انگيزم.
اين را هم اضافه مي كنم كه در مقام روش اساساً با حصر گرايي مخالفم؛ بر اين باورم كه هميشه نمي توان با روشي واحد به صيد شكار رفت. وسوسه، تزيين و حتي تسويل، شايد براي اغلب انسانها سودمند افتد، اما حريم دفاعي برخي انسانها گاهي نفوذ ناپذير است؛ اينجاست كه ناگزيرم به حربه هاي ديگري چون وحي، نسيان و ايجاد فراموشي متوسل شوم.(9) البته هنرمنديهاي ديگري هم دارم؛ مثلا در هيئت و قالب اجسام، تمثل و تجسم مي يابم و از اين رهگذر، ابناي آدم را به سراشيبي سقوط در پرتگاه تباهي و عصيان، سوق، كه چه عرض كنم، هل مي دهم.(10)
بهشت و جهنم: بزرگترين آرزوي شيطان چيست؟
شيطان: گفتن ندارد اما اغواي تمامي آدمييان در همه ادوار و اعصار تنها آرزوييست كه در سر مي پرورانم.
عجبا! من فقط شما را سوي گناه خواندم؛ شما اما به سوي گناه دويديد، اگرطعم گناه در ذائقه شما شيرين افتاد ديگر چرا مرا مقصر و مسوول اين تباهي و گمراهي مي انگاريد؟
بهشت و جهنم: كدام عمل انسانها بيش از همه تو را خشمگين مي كند؟
شيطان: هر چند خوش ندارم از ابرازش اما برخي انسانها برحسب عادت، با سجده هاي طولاني، مدام مرا آزار مي دهند و بيني مرا به خاك مذلت مي مالند.
بهشت و جهنم: كدام عملشان تو را بيشتر خوشحال مي كند؟
شيطان: براي من بسي مسرت بخش است اينكه آدمي پشت سر هم گناه كند و توبه را مدام به تاخير بياندازد.
بهشت و جهنم: عجيبترين عمل انسانها كدام است؟
شيطان: برسر سفره گناه مي نشينند و از هر گناهي لقمه اي بر مي گيرند، آنگاه معترضانه برمن خشم مي آورند كه سفره گناه را تو گستردي.
عجبا! من فقط شما را سوي گناه خواندم؛ شما اما به سوي گناه دويديد، اگر طعم گناه در ذائقه شما شيرين افتاد ديگر چرا مرا مقصر و مسوول اين تباهي و گمراهي مي انگاريد؟!(11)
بهشت و جهنم: شايد انسانها پر بيراهه نمي روند كه تو را مقصر مي دانند؟
شيطان: چنين نيست. رسالت اغواگري را خداوند خود بر دوش من نهاده است؛ پست تبهكاري و اضلال از ناحيه خداوند به من اعطا شده است. او خود فرموده كه هر كه را از فرزندان آدم مي توانم بلغزانم؛ با سواره نظام و پياده نظام بر آنها بتازم؛ در ثروت و فرزند شريكشان گردم والبته من جز فريب و دروغ نويدشان نخواهم داد.(12)
بهشت و جهنم: چه اموري زمينه هاي نفوذ تو را بيش از پيش فراهم مي كنند؟
شيطان: زمينه هاي نفوذ من البته بي شمارند اما نقطه ضعفها، حساسيت ها، حقارت ها، حسادت ها، رقابت ها، محروميت ها، عقده ها، شهرت طلبي ها، شهوتراني ها، افزون خواهي ها و... مناسبترين زمينه هايي(بخوانيد زمين هايي) هستند كه درخت دشمني و بستر نفوذ مرا بارور مي كنند.
بهشت و جهنم: اگر اجازه بفرماييد سوال را قدري خصوصي تر كنيم. شما آيا ازدواج هم كرده ايد؟
شيطان: آري، من در اوان جواني با دختري به نام"لهبا" فرزند"روحا" از طائفه جن ازدواج كردم.(13)
بهشت و جهنم: اين ازدواج ثمره اي هم داشت؟
شيطان: البته كه داشت. حاصل اين ازدواج فرزندان بي شماري بودند كه در وجود آمدند.(14)
بهشت و جهنم: سرنوشت آنها چه شد؟
شيطان: در زمانهاي كهن پيش از خلقت انسانها، ميان طوايفي از جن و نسناس(طايفه اي به جاي انسانهاي فعلي) جنگ و خونريزي بالا گرفت و خداوند فرشتگان را فرمود كه به زمين هبوط كنند، آنها هر دو طائفه از جمله فرزندان مرا به هلاكت رساندند و من از آنجا كه خداپرست بودم از اين معركه جان سالم به در بردم.(15) آنگاه فرشتگان مرا به آسمان بردند و من در كنار ايشان، خداي را به جد مي پرستيدم تا اينكه سخن از خلقت و خلافت آدم به ميان آمد و در پي نافرماني ام از آن جمع رانده شدم.
بهشت و جهنم: آيا در ميان طائفه خود هواخواه و طرفدار هم داري؟
شيطان: نه تنها در ميان قبيله خود كه در ميان انسانها نيز.
بهشت و جهنم: متوجه منظور شما نشدم يعني مي فرماييد انسانها هم به سوي تو دست دوستي دراز مي كنند؟
شيطان: تعجب كرديد؟! آري! عده اي هستند كه مرا ارباب و سرپرست خود مي انگارند، كارگزاران وخدمتگزاراني وفادار كه اهداف شوم و توطئه هاي پليد مرا به خوبي جامه عمل مي پوشانند.(16)
برسر سفره گناه مي نشينند و از هر گناهي لقمه اي بر مي گيرند، آنگاه معترضانه برمن خشم مي آورند كه سفره گناه را تو گستردي.
بهشت و جهنم: قلمرو فعاليتهاي شما تا چه اندازه مي تواند باشد؟
شيطان:امور تكويني از قلمرو نفوذ و سلطه من بيرون است؛ تنها در حوزه امور تشريعي مجال جولان دارم، يعني اعمالي كه بشر از روي اختيار و تكليف ملزم به انجام آنهاست؛ چه مي گويم؛ بايد اعتراف كنم كه در حوزه تشريع نيزدست من بسته است چرا كه فعاليتم منحصر به انديشه و روان(و نه جسم) آدمي است؛ آن هم در حدود دعوت واجابت؛ همين وبس.
بهشت و جهنم: نظر شما درباره وبلاگ بهشت و جهنم و در كل وبلاگهاي ديني و مذهبي چيست؟
شيطان: از وبلاگ شما متنفرم چون انسانها را به ياد خدا و مرگ دعوت مي كند،
من دوست دارم كه انسانها از ياد خدا و مرگ غافل باشند، از وبلاگهاي مذهبي خوشم نمياد.
بهشت و جهنم: حرف آخر؟
شيطان(در حاليكه چهره اش از شدت خشم برافروخته بود): سوگند ياد مي كنم كه تا انتقامم را باز نستانم شما آدميان را لحظه اي آسوده نخواهم گذاشت، پيوسته بر سر راهتان در كمين مي نشينم و راهزن راهتان مي شوم. اكنون ببينيد چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست.(17)
پي نوشت ها:
1- صالحي حاجي آبادي، نعمت الله، شيطان در كمينگاه
2- در سوره اعراف آيه 201 مي خوانيم: "ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون" ترجمه: هنگامي كه اهل تقوي دچار وسوسه هاي شيطان مي شوند به ياد خدا مي افتند و ناگهان بينا مي گردند. طائف يعني طواف كننده؛ گويا شيطان همچون طواف كنندهاى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مىكند تا راهى براى نفوذ بيابد؛ وياد خدا اكسيري است كه ابرهاي تيره و تار وسوسه ها ي شيطان را كنار مي زند.
3- بقره/30
4- پيشين
5- پيشين
6- نهج البلاغه، خطبه 192، حضرت در اين خطبه كه به خطبه "قاصعه" مشهور است مي فرمايند: شيطان 6000 سال خدا را عبادت كرد كه معلوم نيست از سالهاي دنيوي است يا اخروي.
7- از نظر قرآن، هر روز آخرت به اندازه پنجاه هزار سال دنياست(معارج/3) بنابراين چنانچه سالهاي عبادت شيطان اخروي باشد از حاصل ضرب اين دو، عدد ياد شده به دست مي آيد.
8- نور/21
9- انعام/121 ونيز بنگريد : كهف/63
10- در تفسير آيه 48 از سوره انفال برخي از مفسران قائلند به اينكه شيطان درقادر است درقالب اجسام نيز تمثل يابد؛ ر.ك: مطهري، مرتضي، آشنايي با قرآن3، صص 109-108
11- ابراهيم/22
12- اسراء/24
13- تفسير برهان جلد 2 ذيل آيات سوره حجر در داستان خلقت آدم .
14- پيشين
15- پيشين
16- نحل/100ونيزناس/5
17- اعراف/ 16
قسم به اينان كه اصحاب اخدود همه كشته و نابود شدند.
همان مردم ظالمي كه آتش سختي به جان خلق انداختن.
سوختن مومناني كه به آتش افكندند مشاهده مي كردند.
با آن مومنان كه بسوختند هيچ عداوتي نداشتند
جز آنكه آنان به خداي مقتدر ستوده ايمان آورده بودند.
سوره بروج 5/8