وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
بهشت و جهنم

بهشت و جهنم

از اينجا تا بهشت دو قدم است. قدم اول را بگذاريد روي هواي نفس، قدم دوم در بهشت است.

راه جبران گناهان بزرگ چيست؟



در آيه ۳۲ سوره «نجم» در اين زمينه آمده است كه:

 


«الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ۚ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَيٰ»



كساني كه از گناهان بزرگ و زشت كاري‌ها جز لغزش‌هاي كوچك دوري مي‌كنند (مورد آمرزش‌اند) يقيناً آمرزش پروردگارت گسترده و وسيع است. او به شما از هنگامي كه شما را از زمين به وجود آورد و از هنگامي كه در شكم مادرانتان جنين بوديد، داناتر است؛

پس خودستايي نكنيد. او به كسي كه پرهيزكاري پيشه كرده است، آگاه‌تر است.


بهشت و جهنم






برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۱۱ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

قدر چهار چيز را چهار شخص مي دانند




قدر چهارچيز را چهار شخص مي دانند:


1.    قدر جواني را پيرها (كهنسالها) ميدانند

2.     قدر عافيت را مصيبت زده مي داند

3.    قدر صحت و سلامتي را بيمار مي داند

4.    قدر زندگي را، مرده خواهد دانست...



زندگي كن اما نه به هر قيمتي...

براي تك تك اعمالت بايد جواب پس بدهي...

از همين الان كه اين مطلب را ميخواني شروع كن...

شروع به انجام اعمال نيك

دوري از مجالس و ارتكاب گناه...


تذكر: اين دنيا از بين رفتني است چون قيامت آمدني است...


بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۱۰ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

چهره اهل جهنم چگونه است؟

چهره اهل جهنم چگونه است؟

با توجه به آيات قرآن، افراد ساكن در جهنم، داراي ويژگي هايي هستند كه اگرچه نمي توان ترسيم دقيقي از چهره آنان به عمل آورد، اما با دقت در اين خصوصيات، تا حدودي مي توان به دورنمايي از وضعيت آنان دست يافت. برخي از اين ويژگي ها عبارت اند از:


1. اين كه تمام بدن جهنميان، از جمله صورتشان، هيزمي براي شعله ور كردن آتش جهنم بوده و بر اساس آياتي از قرآن كريم، ماده اوليه و يا هيزم آتش جهنم، تركيبي از سنگ ها و پيكر ساكنان دوزخ است.[ بقره، 24؛ تحريم، 6؛ "وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ"؛ آل عمران، 1]

2. آنان، داراي پوششي سراسري از گدازه هاي آتشين هستند كه تمام بدنشان را فرا گرفته و علاوه بر آن، مواد مذابي بر سر و صورت آنان فرو مي ريزد.[ حج، 19؛ "فَالَّذينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُۆُسِهِمُ الْحَميم‏"]

3. نبايد تصور كرد كه چهره دوزخيان، با زندگي در آتش سازگار شده و آسيبي از آن نخواهد ديد؛ زيرا به تعبير قرآن، بعد از آن كه آتش، چهره هايشان را فرا گرفت، آنان "كالح" خواهند شد[ مۆمنون، 104؛ "تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُون"] كه "بسيارى از مفسران آن را چنين تفسير كرده‏اند كه بر اثر شعله‏هاى آتش، پوست صورت آنها در هم كشيده مى‏شود به طورى كه لب ها از هم باز مي ماند".[ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 14، ص 330،]

همچنين، بر پيشاني ها و پهلوها و پشت هايشان، با اموالي كه از حرام به چنگ آمده و در راه صحيح مصرف نشده، داغ گذاشته خواهد شد و اثر آن بر چهره هاشان باقي خواهد ماند.[ توبه، 35؛ "يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها في‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُم‏".]

4. با اين حال، فيزيولوژي بدن دوزخيان مانند دنيا نيست كه با يك بار سوختن كامل، از بين رفته و نابود شوند، بلكه حتي قرن ها اقامت در دوزخ و انواع مجازات هايي كه اجزاي دروني بدن آنان را تكه تكه مي كند،[ محمد، 15، "سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُم‏".] نمي تواند چارچوب اصلي بدن آنها را از بين برده و به مرگ آنان بيانجامد![ فاطر، 36؛ "وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى‏ عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها".] دوزخيان از اين وضعيت دشوار به تنگ آمده و گاه التماس مي كنند كه مرگشان فرا رسد، اما با درخواستشان موافقت نمي شود[زخرف، 77؛ "وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ".]

چهره دوزخيان براي دوستان و آشنايانشان قابل شناسايي و تشخيص بوده، به گونه اي كه با يكديگر به گفت و گو مي نشينند و از اين كه برخي از سعادت منداني كه در تصور آنان، افرادي شرور بوده اند را كنار خود نمي يابند، ابراز تعجب مي كنند، و حتي به تصريح قرآن، بهشتيان نيز مي توانند نگاهي به دوزخ داشته و وضعيت دوستان سابق خود را مشاهده كردهو با دوزخيان گفت و گويي نيز داشته باشند

در همين راستا، پوست بدن و چهره آنان به قدرت خداوند، ويژگي ترميم شونده داشته و همواره به حالت اول خود بازخواهد گشت، تا عذابشان ادامه يابد.[ نساء، 56؛ "إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ".] شايد در گذشته، تصور چنين موضوعي دشوار بود، اما اكنون كه انسان نيز توانسته است با دانش محدود خود، موادي را توليد كند كه در صورت آسيب ديدن، توانايي ترميم خويش را دارد، آسان تر مي توان وضعيت دوزخيان را دريافت و نبايد قدرت نامحدود پروردگار را كمتر از توان بشر بدانيم. ...



5. به همين دليل، چهره دوزخيان براي دوستان و آشنايانشان قابل شناسايي و تشخيص بوده، به گونه اي كه با يكديگر به گفت و گو مي نشينند[ ص، 61- 55.]

و از اين كه برخي از سعادت منداني كه در تصور آنان، افرادي شرور بوده اند را كنار خود نمي يابند، ابراز تعجب مي كنند،[ ص، 62؛ "وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى‏ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرار".]

و حتي به تصريح قرآن، بهشتيان نيز مي توانند نگاهي به دوزخ داشته و وضعيت دوستان سابق خود را مشاهده كرده[ صافات، 55- 51؛ "قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لي‏ قَرينٌ ....فَاطَّلَعَ فَرَآهُ في‏ سَواءِ الْجَحيم‏".]

و با دوزخيان گفت و گويي نيز داشته باشند[مدثر، 47-40.]

البته، رواياتي نشانگر آن است كه مجرمان با وضعيتي متناسب با جرمشان به جهان آخرت گام برمي دارند؛ نظير اين كه خود بزرگ بينان، به صورت تحقير آميز با چهره اي چون انسان و اندامي به اندازه مورچگان محشور مي شوند،

[ حر عاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعة، ج 15، ص 378، ح 20795]

اما در همان روايات تصريح شده است كه اين وضعيت تنها تا پايان حسابرسي و روشن شدن تكليف انسان ها در بهشتي يا دوزخي بودنشان ادامه دارد،

[ شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ج 1، ص 280]



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۸ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

اگر ميخواهيد از آتش جهنم خلاص شويد...




They began to read the names of those people

Who were to enter Jahannam

آنها شروع به خواندن اسامي كساني كه وارد جهنم مي شدند كردند

His name was read first

نامش در ابتدا خوانده شد

He fell on his knees and yelled that this couldn't be,

او بر روي زانو خود سقوط كرد و فرياد زد كه اين نمي تواند باشد

"How could I go to Jahannam?

"چگونه مي توانند مرا به جهنم ببرند؟

I served others all my life; I spread the word

of Allah to others

من همه زندگي ام خدمت كردم ، من كلام خدا را ترويج كردم

His eyes had become blurry and he was shaking with sweat

چشمان او تار شده بود و او خيس عرق ، به لرزش افتاد

The two angels took him by the arms.

دو فرشته بازوانش را گرفتند

As his feet dragged,

همانطور كه پايش روي زمين كشيده مي شد

They went through the crowd and advanced

Toward the blazing flames of Jahannam

آنها وي را از طريق جمعيت ، به سوي

 شعله هاي آتش فروزان جهنم  بردند

He was yelling and wondered if there was

any person who was going to help him

او فرياد مي زد و متعجب بود ، آيا  كسي وجود دارد ، كه  به او كمك كند

He was yelling of all the good deeds he had done

How he had helped his father

او تمام اعمال خوبي  كه انجام داده بود، را فرياد مي زد ، كه چگونه به پدرش كمك مي كرد

His fasts, prayers, the Qur'an that he read,

روزه اش ، نمازهايش ، خواندن قرآنش

He was asking if none of them would help him.

او التماس مي كرد ، در صورتي كه هيچ كس از آنها به وي كمك نكردند

The Jahannam angels continued to drag him

فرشتگان جهنم  او را با زور روي زمين مي كشيدند و ادامه دادند

They had gotten closer to the Hellfire

آنها نزديك به آتش دوزخ رسيدند

He looked back and these were his last pleas:

او به عقب نگاه كرد و اين آخرين درخواست او بود

Had not Rasulullah [saw] said

اي رسول خدا(ص) نگفته بودي:

How clean would a person be who bathes

In a river five times a day?

چگونه پاك مي كند كسي را كه

هر روز پنج بار در روز خود را ، در آب زلال شستشو مي دهد

So too does the Salah performed five times

Cleanse someone of their sins

و نمازهاي پنجگانه را بجاي مي آورد و ديگر هيچ پليدي برايش باقي نمي ماند

He began yelling

او شروع كرد به فرياد زدن

My prayers my prayers

نماز من نماز من

My prayers

نماز من

The two angels did not stop

دو فرشته متوقف نشدند

And they came to the edge of the abyss of Jahannam.

و آنها را به لبه پرتگاه جهنم آمدند

The flames of the fire were burning his face.

شعله هاي آتش صورتش را سوزاندند

He looked back one last time,

او در لحظه آخر به عقب نگاه كرد

But his eyes were dry of hope and he had

Nothing left in him.

اما چشمانش ديگر اميدي نداشت و هيچ چيزي در سمت چپ او نبود.

One of the angels pushed him in.

يكي از فرشتگان او را به جلو انداخت

He found himself in the air and falling towards the flames.

او خود را در هوا يافت و به سوي شعله هاي آتش افتاد

He had just fallen five or six feet when a hand

Grabbed him by the arm and pulled him back

او فقط پنج يا شش فوت افتاده بود

كه در آن هنگام ، دستي  بازويش را گرفت و او را به عقب كشيد

He lifted his head and saw an old man with

A long white beard

او سر خود را بلند كرد و پير مردي را با ريش بلند سفيد ديد

He wiped some dust off himself and asked him

او گرد و غبار را از خود پاك كرد و از او پرسيد:

"Who are you?" The old man replied, "I am your prayers".

"تو كي هستي؟" پير مرد جواب داد: "من نمازهاي توام".

"Why are you so late! I was almost in the Fire!

"چرا اينقدر ديركردي ! من تقريبا در آتش بودم

You rescued me at the last minute before I fell in

تو من را در آخرين لحظه نجات دادي قبل از اينكه بيفتم

The old man smiled and shook his head,

پير مرد لبخند زد و سرش را تكان داد:

"You always performed me at the last minute

did you forget?

توهميشه من را در آخرين لحظه انجام مي دادي ، آيا فراموش كرده اي؟


At that instant, he blinked and lifted his head from Sajdah.

در آن لحظه، او چشم را باز و بسته كرد و و سر خود را از سجده برداشت

He was in a sweat. He listened to

The voices coming from outside

او عرق كرده بود. او صدايي از بيرون شنيد

He heard the adhan for Salat

او اذان نماز را شنيد

He got up quickly and went to perform Wudhu

او به سرعت بلند شد و وضو گرفت

Imam As-Sadiq (AS) has said:

امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

 When you offer an obligatory prayer

وقتى نماز واجب را مى خوانى

Offer it at its stipulated time in a manner

آنرا در وقت خودش

As if it is your last prayer and you fear you shall never

چنان بخوان كه گويا آخرين نمازي است كه ميخواني ونگراني كه

Get a chance to offer any prayer again

ديگر هرگز به نماز موفق نمى شوى

The Messenger of Allah (saw) has said

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود

Has reported that Allah, the Mighty, the Glorious has said

كه خداوند بزرگ و متعال مى فرمايد:

I have a covenant with my servant that if he offers

من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر

His prayers at their stipulated times

نماز را در وقتش بپا دارد

I shall not chastise him and

او را عذاب نكنم و

Shall place him in Paradise without any reckoning

بى حساب او را به بهشت ببرم

Pass this on to your friends and family...

Maybe you can help someone open their eyes.

اين نوشته را براي دوستان و خانواده خود  ... بفرستيد

شايد شما بتوانيد كمك كنيد بعضي ها چشمهايشان باز شود

And who knows?

و چه كسي مي داند؟

Maybe this is a good deed that can help you during

The Day of Judgment

شايد اين كار خوبي است كه مي تواند به شما در روز قيامت كمك كند

مترجم : علي محمد لي ماني


نماز اول وقت راه نجات ما هنگام قبض روح، فشار قبر و دوري از آتش جهنم است...
بهشت و جهنم


التماس دعا از همه ي عزيزان



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۷ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود




گناهي كه زندگي را تيره و تار مي‌كند و مانع استجابت دعا مي‌شود.



امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:


گناهي كه نعمت ها را تغيير مى دهد، تجاوز به حقوق ديگران است.


گناهى كه پشيمانى مى آورد، قتل است.


گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است.


گناهى كه آبرو مى بَرد، شرابخوارى است.


گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست.


گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است.


گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تيره و تار مى كند،


نافرمانى از پدر مادر است.



«علل الشرايع، جلد 2، ص 584»

بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۶ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

حديث زيبا از حضرت فاطمه زهرا (س) براي بهشتي شدن



فاطمة الزهراء(س):   

الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ.

(كنزل العمّال ، ج 16، ص 462، ح 45443.)

 هميشه در خدمت مادر و پاى بند او باش ، چون بهشت زير پاى مادران است ؛

و نتيجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.

بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۵ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

حضرت عيسي (ع) و زن زناكار



سران قوم و فريسيان زني را كه در حال زنا گرفته بودند، كشان كشان به مقابل جمعيت آوردند

 و به عيسي (ع) گفتند:  «استاد، ما اين زن را به هنگام عمل زنا گرفته ايم.

 او مطابق قانون موسي بايد سنگسار شود.

 ولي نظر شما چيست؟»

 آنان مي خواستند عيسي (ع) چيزي بگويد تا او را به دام بياندازند و محكوم كنند.
ولي عيسي (ع) سر را پايين انداخت و با انگشت بر روي زمين چيزهايي مي نوشت.

 سران قوم با اصرار مي خواستند كه او  جواب دهد.
 
پس عيسي (ع) سر خود را بلند كرد و به ايشان فرمود:

«بسيار خوب؛ آنقدر بر او سنگ بياندازيد تا بميرد.
 
ولي سنگ اول را كسي به او بزند كه خود تا به حال گناهي نكرده است».

سپس دوباره سر را پايين انداخت و به نوشتن بر روي زمين ادامه داد.

سران قوم از پير گرفته تا جوان، يك‌يك بيرون رفتند تا اينكه در مقابل جمعيت

فقط عيسي (ع) ماند و آن زن. 

آنگاه عيسي (ع) بار ديگر سر را بلند كرد و به زن گفت:

«آناني كه تو را گرفته بودن كجا رفتند؟ حتي يك نفر هم نماند كه تو را محكوم كند؟»

زن گفت: «نه آقا»

عيسي (ع) فرمود:

«من نيز تو را محكوم نمي كنم. برو و ديگر گناه نكن.»


بهشت و جهنم

برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۲ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

مرگ آسان و مرگ سخت





بعضي افراد راحت مي ميرند بعضي هم به سختي


لكلّ امّة اجل فاذا جاء اجلهم لايستأخرونَ ساعةً و لايستقدمون

(سوره ‏ى اعراف، آيه‏ ى 34).

در احاديث و روايات از معصومين(عليه السلام) آمده است كه "مرگ را سختي‏‌هايي است دشوارتر از آن كه در وصف گنجد، يا با خردهاي مردم جهان سنجيده شود.

(نهج البلاغة: الخطبة 221 منتخب ميزان الحكمة: 520 )

" البته اين سختي براي افرادي است كه حساب خود را در اين دنيا پاك نكرده‌اند و پرونده سنگيني دارند.


مرگ راحت و آرام همراه با اطمينان و آرامش خاطر ،آرزو و آمال هر انسان مومن و صالحي مي باشد و اين خواسته بر حق ، تنها از طريق عبوديت و عمل صالح و خالص ممكن و ميسر است البته هر كس راحت بدون سختي ، جان به جان آفرين تسليم كند ، دليل بر پاك و خوب بودن آن شخص نمي باشد و در مقابلش هر كس به سختي جان دهد دليل بر ناپاك و بد بدون آن شخص نمي باشد.

ولي افرادي هم مي باشند كه خداوند متعال توانايي و تكليف و ظرفيت آنها را مي شناسد و مي داند كه از عهده شكرگزاري هر نعمت و مقام و منزلتي به خوبي بر مي آيند و آنها را صاحب مقام و تقوي و علم مي كند و عزت و خير و صلاح دنيا را نصيبش مي كند و آرام و مطمئن از دنيا مي رود و در آن دنيا هم از سرور و بشارت برخوردار مي باشد .اينگونه افراد اولياء الهي محسوب مي شوند و مصداق آيه «ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه و قنا عذاب النار » مي باشند.

افرادي نيز بخاطر اعمال ناشايست و گناه و ظلم فراوان در آخر عمر دچار بدترين مرگ وفجيع ترين اتفاق مي شوند و به سختي جان مي دهند تا باعث عبرت و هشدار براي ديگران شوند بطور مثال افرادي كه نماز را سبك بشمارند و يا مرتكب و مبتلا به بعضي از گناهان كبيره باشند دچار مرگ سخت همراه با تشنگي و گرسنگي مي شوند.

 

در هر امري استثاء وجود دارد

در شرح حال بعضي از بزرگان و اوليا الهي آمده است كه در آخرهاي عمر خود مبتلا به سخت ترين بيماري مي شدند و حتي اطرافيان تحمل پرستاري و سرپرستي آنها را نداشتند و صبر و تحملشان به سر مي رسيد ولي آن بزرگان اين گونه سختي ها و بيماري ها را راه گشايش و رهائي از خطرات قبر و قيامت مي ديدند و همه را به جان مي خريدند.

هر كس سرانجام آن درو كند كه كاشته است؛ اگر جو بكارد، جو مى‏درود و اگر كرم ابريشم پرورش دهد، حرير و پرنيان به دست خواهد آورد و مسلماً هر كس راه هدايت و سعادت را طى كند به مقصود خود (رضوان و مغفرت الهى) خواهد رسيد و هر كس راه ضلالت و گمراهى را بپيمايد بدون شك شقىّ و بدعاقبت خواهد شد

هر انساني درخواست مرگ راحت از خداوند متعال بكند كه در ادعيه ائمه اطهار وارد شده است «وراحه عند المومن و مغفره بعد الموت و العفو عند الحساب» ، همچون درخواست سلامتي و امنيت و روزي حلال و همسر و فرزند صالح هيچ منعي ندارد و خداوند متعال هم كسي را كه لايق و شايسته بداند و همچنين داراي ايمان محكم و عمل صالح باشد اين نعمت را به وي عطا مي نمايد.

 

حكمت سختي‌هاي زمان جان دادن

يكي از سوالاتي كه درباره مرگ پرسيده مي‌شود مربوط به حالاتي است كه انسان در زمان مرگ دارد. اينكه جان دادن سختي دارد، حكمت اين سختي براي انسان چيست؟

امام كاظم(عليه السلام) در نزد مردي كه در سكرات مرگ فرو رفته بود، در اين باره فرمودند:

" مرگ صافي‏‌اي است كه مۆمنان را از گناهانشان صاف مي‏‌كند و آخرين دردي است كه به عنوان كفّاره آخرين گناهي كه در وجودشان مي‏‌باشد به آنها مي‏‌رسد و كافران را نيز از حسناتشان صاف مي‏‌سازد و آخرين خوشي يا آسايشي است كه به عنوان آخرين پاداش حسنه‏‌اي كه دارند، به ايشان مي‏‌رسد ...

( معاني الأخبار: 289 / 6 منتخب ميزان الحكمة: 518 )".

 

از ماست كه بر ماست

در «معانى ‏الاخبار» از حسن بن على(عليه السلام) نقل شده كه على بن محمد، امام هادى(عليه السلام) بر بيمارى از اصحابش وارد مى‏ شود، در حالى كه بيمار از خوف مرگ مى‏ گريسته و جزع مى ‏نموده است.

على بن محمد(عليه السلام) به او مى‏ گويد كه اى بنده‏ى خدا! تو از مرگ مى‏هراسى چون آن را نمى‏شناسى. بگو ببينم اگر بدنت چرك شود و از كثرت چرك و ناپاكى در اذيت باشى و مبتلا به جرب و جراحت گردى و بدانى كه شستشوى حمام همه اين‏ها را از بين خواهد برد، با اين وضعيت آيا مى‏خواهى كه به حمّام روى و ناپاكى‏ها را از خود بزدايى و يا اينكه از چنين كارى اكراه دارى و مى‏خواهى كه به همان حال بمانى؟ شخص بيمار پاسخ داد: آرى حمام را ترجيح مى‏دهم، اى پسر پيغمبر خدا.

در اين هنگام حضرت فرمود: پس بدان كه آن موت همان حمّام است و همانا آخرين مهلتى است براى تو كه گناهانت را از خود بزدايى و خويش را از بدى‏ها پاك سازى. حال اگر بر موت وارد شوى و بدان مجاورت كنى، مسلماً از هرگونه غم و ناراحتى نجات خواهى يافت و به هرگونه فرح و شادى خواهى رسيد. پس از اين، بيمار آرامش خود را بازيافت، حالت سرورى بدو دست داد و تسليم مرگ شد، چشم‏هايش را بست و اين جهان را وداع گفت.

در سختى و آسانى جان دادن اصلى كلّى وجود ندارد

اصل كلي اي وجود ندارد كه مۆمن راحت جان مى‏دهد و غيرمۆمن با سختى. بسيارى از مۆمنين هستند كه لطف خداوند شامل حالشان مى‏ شود و بعضى گناهانشان به واسطه سختى جان كندن جبران مى‏ شود كما اينكه فرمايش امام هادى(عليه السلام) نيز به اين موضوع دلالت مى‏ كند (مرگ آخرين مهلت است براى تو كه گناهانت را از خود بزدايى و خويش را از بدى‏ها پاك‏سازى).

با اينكه شخص مۆمن از دنيا مى ‏رود، ولى اين نحو جان دادن براى آن است كه پاك رحلت كند و پاك وارد جهان آخرت شود و به تعبيرى اصلاح شود.

چنانچه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد:

المَوتُ كَفارةٌ لِذُنوبِ المُۆمِنينَ.

( بحارالانوار، ج6، ص151، ح3)

مرگ (و سختي‌هاي آن) سبب جبران گناهان مۆمنين است.


همين سختى جان دادن براى كفار و مشركان بيانگر اين موضوع است كه با مرگ عذابشان شروع مى‏ شود. گاه ممكن است كه اهل فسق و غير مۆمنى به راحتى جان بدهد و اين به خاطر آن است كه اهل عذاب مى‏ باشد و ليكن چون حسناتى هم داشته و كارهاى خوبى هم كرده، اين راحتى جان دادن پاداش آن كارهاى خوب است تا حسابش همين جا تصفيه شود و در آخرت طلبى نداشته باشد و در نهايت معذّب و بدبخت شود.

و دليل ديگر را در كلام معصوم مي يابيم كه امام كاظم عليه السلام در اين رابطه مي‌فرمايند:

تُصَفِّي الْكَافِرِينَ مِنْ حَسَنَاتِهِمْ فَيَكُونُ آخِرُ لَذَّةٍ أَوْ رَاحَةٍ تَلْحَقُهُمْ هُوَ آخِرَ ثَوَابِ حَسَنَةٍ تَكُونُ لَهُم‏.

( بحارالانوار، ج6، ص155، ح10)

راحت مردن كافر، به خاطر تسويه حسابي است كه خداوند نسبت به كارهاي نيك آنان انجام مي‌دهد و اين آخرين لذت يا راحتي است كه براي آنان است و آخرين ثواب حسنه‌اي است كه براي آنان بوده است.

بنابر اين به هيچ ‏وجه آسانى و سختى جان دادن نسبت به مۆمن و كافر نيكوكار و بدكردار كليّت ندارد، اجمالاً مى‏توانيم بگوئيم «از ماست كه بر ماست». هر كس آنچه را انجام داده به همان خواهد رسيد. آسانى و سختى جان كندن، مقدمه و نماد برداشت محصول عمر است؛

اگر مايل هستيم ملائكه رحمت و ائمه طاهرين(عليه السلام) را همراه با خطاب‏هاى «سلاماً سلاماً» ملاقات كنيم راهش اين است كه با آگاهى و اختيار قدم در مسير هدايت بگذاريم و به ايمان و عمل صالح و مقيّد و پايبند باشيم.

اگر شخص واجد صفات نيك، متعهد و متشرّع باشد، ولى در بعض مواقع مرتكب خطاها و گناهانى چند شده، سختى جان دادن درباره چنين فردى، ممكن است كفّاره گناهانش زدوده مى‏ شود و به اصطلاح اين گونه جان دادن (سوختن در آتش، خورده شدن توسط حيوانات وحشى، غرق شدن در دريا و از اين قبيل) آن خطاها و قصورات را جبران مى‏ كند.

در پايان زمان و مكان، اسم و داشتن پدر و مادر صالح يا داشتن فرزند مۆمن و پاك و از اين قبيل موضوعات در كيفيت جان دادن، و در حالات انسان در مواقع حشر و نشر و رسيدگى به اعمال و حساب و كتاب قيامت، تأثير دارد، اما اين تأثير به ميزان اثرگذارى حالات و اعمال خود فرد نمى‏ باشد.

هر انساني درخواست مرگ راحت از خداوند متعال بكند كه در ادعيه ائمه اطهار وارد شده است «وراحه عند المومن و مغفره بعد الموت و العفو عند الحساب»، همچون درخواست سلامتي و امنيت و روزي حلال و همسر و فرزند صالح هيچ منعي ندارد و خداوند متعال هم كسي را كه لايق و شايسته بداند و همچنين داراي ايمان محكم و عمل صالح باشد اين نعمت را به وي عطا مي نمايد

براى مثال نقل شده، فوت در شب و روز جمعه مخصوصاً شب و روز جمعه ماه مبارك رمضان، آزادى و رهايى از عذاب و وصول به بهشت و جلب رحمت الهى را به دنبال دارد؛ يا فوت در بعضى اماكن مقدسه همچون نجف اشرف، كربلا، قم، حرم رضوى و... موجب آمرزش مى‏ شود و خبرهايى از اين دست بسيار است.

اما اين نكته مهم را فراموش نكنيم كه  شرط اول در تمام اين موارد و راه وصول به اين مقامات، همانا ايمان و عمل صالح فرد است و اين سنت و قاعده الهى پيوسته حاكم و جارى است كه:

فمن يعمل مثقال ذرّةٍ خيراً يره و من يعمل مثقال ذرّةٍ شرّاً يره "

هر كس به اندازه ذره ‏اى خوبى كند پاداش آن را خواهد ديد و هر كس به اندازه ذرّه‏ اى كار زشت كند كيفر آن را خواهد چشيد(سوره‏ ى زلزال).

بنابر اصول كلّى كه مطرح شده هر كس سرانجام آن درو كند كه كاشته است ؛ اگر جو بكارد، جو درو كند و اگر كرم ابريشم پرورش دهد، حرير و پرنيان به دست خواهد آورد و مسلماً هر كس راه هدايت و سعادت را طى كند به مقصود خود (رضوان و مغفرت الهى) خواهد رسيد و هر كس راه ضلالت و گمراهى را بپيمايد بدون شك شقىّ و بدعاقبت خواهد شد.

 

نتيجه:

مرگ هر انساني وابسته به مقام و مرتبه و اعمال و رفتاري است كه در دنيا داشته و يا انجام داده است و همچنين به نگاه و شناخت آن فرد به زندگي و جهان هستي و خالق متعال بستگي دارد .

منابع:

كتاب معادشناسي/ جلد اول

سيماي فرزانگان، رضا استادي.

معاد، سيد محمد شجاعي.

بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۱ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

آيا حواسمان هست در اين دنيا چه ميكنيم؟



حضرت علي (ع) مي فرمايند:

به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با همه آنچه كه در زير آسمانهاست به

دست من بدهند تا خدا را با گرفتن پوست يك جو از دهان مورچه اي

نافرماني كنم، هرگز چنين نخواهم كرد.

خطبه 224 نهج البلاغه

آيا حواسمان هست در اين دنيا چه ميكنيم؟


بهشت و جهنم



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۰ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

شيرين ترين لحظه ي قيامت براي مومنين





براي مۆمنين و كساني كه با عنايت اميرالمۆمنين«ع» زير لواي حمد قرار گرفته‌اند و از آب كوثر سيراب گشته‌اند، لحظه‌اي بيش نخواهد بود. اين افراد، با توجه به لياقتي كه در دنيا و در پرتو پيروي از اهل بيت «سلام‌الله‌عليهم» كسب كرده‌اند، بنا بر تعبير روايات، مانند برق جهنده،‌ به بهشت و جايگاه خود خواهند رسيد.

در زندگي لحظاتي هست كه براي ما التهاب زيادي دارد مثل لحظاتي كه قرار است نتيجه كاري كه برايش زحمت كشيده ايم ببينيم مثل مواقعي كه منتظر نتيجه كنكور هستيم ،يا زماني كه مي خواهيم نمرات امتحاناتمان را ببينيم يا در يك آزمون استخدامي شركت كرده و متظر نتيجه ايم ،در اين لحظات قلب ما تند تند مي زند و در ذهن خود افكار ضد و نقيض ،بيم ها و اميداها را مي پرورانيم .

يكي از مواقعي كه اعلام نتايج در آنجا با التهاب و هيجان نفس گيري همراه است ،موقع حساب و حسابرسي خداوند متعال در قيامت است.


زماني است كه نه دوباره امتحان مي گيرند و نه مي توان به نتيجه اعتراضي كرد ،اگر نمره قبولي گرفته شد جايزه اش بهشت است و اگر نه سوختني است عميق و جانكاه كه پاياني براي آن نيست ، پناه مي بريم به خداوند مهرباني از چنين روزي ، از آن روز بيشتر بدانيم:

 حسابرسي در قيامت

از قرآن كريم به خوبي استفاده مي‌شود كه در روز قيامت، به حساب افراد و نحوه عملكرد آنان در دنيا رسيدگي مي‌شود:

«وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى‏ بِنا حاسِبينَ»[1]

خداوند متعال مي‌فرمايد: ما در روز قيامت، ترازوهاى عادلانه مي‌گذاريم و اعمال نيك و بد انسان‌ها را با آن مي‌سنجيم. در آن روز، به هيچ كس هيچ گونه ظلم و ستمي نمى‏شود و از استحقاق كسي كاسته نمى‏گردد و اگر عمل مكلف به وزن دانه خردلى هم باشد، آن را مى‏آوريم و همين كافى است كه ما حسابگر و حسابرس باشيم.

همچنين قرآن كريم در آيه ديگري با عبارت «وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[2]، بر سۆال از همه اعمال انسان در قيامت تأكيد مي‌ورزد و در آياتي نيز مصاديق سۆالات قيامت را بيان مي‌فرمايد.[3]

 حسابرسي نيكوكاران


آيات شريفه قرآن كريم در موضوع معاد و نيز رواياتي كه در اين زمينه وجود دارد، نشانگر سختي قيامت و دقيق بودن حسابرسي اعمال است، امّا بايد دانست كه حسابرسي در قيامت با همه سختي‌ها و مشكلات خود، براي مۆمنين و كساني كه با عنايت اميرالمۆمنين«سلام‌الله‌عليه» زير لواي حمد قرار گرفته‌اند و از آب كوثر سيراب گشته‌اند، لحظه‌اي بيش نخواهد بود. اين افراد، با توجه به لياقتي كه در دنيا و در پرتو پيروي از اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» كسب كرده‌اند، بنا بر تعبير روايات، مانند برق جهنده،‌ به بهشت و جايگاه خود خواهند رسيد.

به نظر مي‌رسد منظور از اصحاب «اعراف» كه قرآن كريم از آنان سخن مي‌گويد نيز شيعيان و پيروان اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» هستند كه در قيامت، زير لواي حمد قرار مي‌گيرند و در آن جايگاه فرح‌بخش، به تماشاي محشر و محاسبه اعمال و وضعيّت مردمان مي‌نشينند تا حسابرسي تمام شود و از جايگاهي كه دارند و از تماشاي صحنه محشر، لذّت مي‌برند.

 حسابرسي بدكاران


در مورد بدكاران، وضعيّت بسيار سخت و ناراحت كننده خواهد بود. بر عكس نيكوكاران كه با نور ايمان و نور ولايت راه خود را مي‌يابند و در يك لحظه نجات پيدا مي‌كنند، بدكاران در تاريكي و ظلمت مطلق به سر مي‌برند و بايد سختي روزهاي متعدّد و بسيار طولاني قيامت را تحمّل كنند و به سۆالاتي كه از آنها پرسيده مي‌شود، پاسخ گويند. آنان در ظلمت و تاريكي، همديگر را نمي‌بينند و در آن صحراي پرهياهو به همديگر تنه مي‌زنند و موجبات ناراحتي يكديگر را فراهم مي‌كنند. خلاصه به تعبير قرآن كريم، شومي و بدبختي گريبان‌گير بدكاران و گناه‌كاران است:

«وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، في‏ سَمُومٍ وَ حَميمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ، وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ»[4]

دست چپي‌ها (كساني كه نامه عملشان به دست چپ داده شده است)، بسيار شومند. آنان زير هرم و دود جهنّم هستند. آتش و دودي كه خودشان به واسطه اعمال دنيوي خود، مانند پيروي از هوي و هوس، تجمّل‌گرايي، اسراف‌ و ... به وجود آورده‌اند.

آنان با اصرار بر گناه و تن دادن به خواهش‌هاي نفساني و شهواني، اين آتش و درد و رنج را براي خود فراهم ساخته و چاره‌اي از آن ندارند.



قرآن كريم بارها در تشريح مسائل و وقايع قيامت، بر اين نكته تأكيد مي‌فرمايد كه قيامت براي بدكاران بسيار سخت و براي نيكوكاران آسان و راحت است. همچنين منشأ اين سختي و يا آرامش‌ و راحتي در قيامت را اعمال خود انسان‌ها در دنيا برمي‌شمرد. كسي كه در دنيا خود را در مسير ولايت و اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» قرار داده است،

در آخرت نيز از هدايت و نور آنان، از كوثر و لواي حمد ايشان، برخوردار مي‌شود و آنكه در دنيا، راه آن بزرگواران كه راه هدايت و رستگاري است را طي نكند و در ظلمت و تاريكي خواهش‌هاي نفساني قدم بردارد، در قيامت نيز در تاريكي مضاعف خواهد بود و بابد متحمّل سختي و مشقّت فراواني شود.

مواقف قيامت

از قرآن و روايات معلوم مى‏شود كه در قيامت، مواقف بسيارى براي حسابرسي به حساب بندگان وجود دارد. از جمله مواقف قيامت، مي توان به مواقف اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم»، نماز و حق النّاس اشاره كرد كه از بندگان راجع به محبّت و ولايت اهل بيت، اهميّت آنان به نماز و ميزان مراعات حقّ النّاس سۆال مي‌شود و اگر پاسخ قانع كننده‌اي نداشته باشند، حق‌ عبور از آن مواقف را ندارند.

گذر از مواقف قيامت، به تعبير قرآن كريم، پنجاه هزار سال طول مي‌كشد. قرآن، هنگام بيان شدّت حسابرسي در قيامت و سختي آن، يك‌جا مي‌فرمايد: قيامت هزار سال است[5] و در جاي ديگر مي‌فرمايد: پنجاه هزار سال طول مي‌كشد![6] امام صادق «سلام‌الله‌عليه» در توضيح اين مطلب فرموده‌اند:

«فَإِنَّ فِي الْقِيَامَةِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِثْلُ أَلْفِ سَنَةٍ- مِمَّا تَعُدُّونَ‏ ثُمَ‏ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة»[7]


يعني قيامت پنجاه موقف دارد كه هر موقف آن، هزار سال طول مي‌كشد! البته اين سختي‌ها و طول كشيدن قيامت، براي مۆمنين و نيكوكاران، لحظه‌اي بيش نيست و بسيار گذراست، چنانكه وقتي به پيامر اكرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» عرض شد كه حسابرسي در قيامت چقدر طولاني و سخت است!؟ فرمودند: براي مۆمن يك لحظه است، و كمتر از خواندن يك نماز در دنيا طول مي‌كشد.

«وَ الّذي نَفسِ مُحمَّد بِيَده إنَّه لَيَخِّفُ علَى المُۆمِن حتّى يَكون أخفّ عَليه مِن صَلاة مَكتوبَة يُصليها في الدُّنيا»[8]

در واقع، صدمات و سختي‌‌هاي مۆمن حقيقي در دنيا و رياضت‌هاي ديني او، موجبات آرامش و راحتي او را در قيامت فراهم مي‌سازد. بنابراين هرچه مۆمنين بيشتر در انجام واجبات و عبادات كوشا باشند و از گناه و نافرماني خداوند اجتناب ورزند، در قيامت، راحت‌تر و شادتر خواهند بود.



با اين وجود، آيا واقعاً ارزش ندارد كسي هشتاد سال يا در نهايت صد سال زندگي دنيا را، در مضيقه و مشقّت باشد و پا روي هوا و هوس و شهوات خود بگذارد تا پنجاه هزار سال در رفاه و آسايش باشد؟ مسلّما ارزش دارد. در حالي كه زمان قيامت، فقط پنجاه هزار سال حسابرسي نيست، بلكه براي هميشه و ابدي خواهد بود.
 
پي نوشت ها :‌
1. انبياء / 47
2. نحل / 93
3. زخرف / 44، تكاثر / 8، زخرف / 19، نمل / 56 و ...
4. واقعه / 46-41
5. سجده / 5 : «كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»
6.معارج / 4: «كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ»
7. أمالي‌للمفيد، صص 275-274
8. مجمع البيان، ج 10، ص 531

 بهشت و جهنم




برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۴:۵۹ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious