وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
اگر ميخواهيد از آتش جهنم خلاص شويد... بهشت و جهنم

بهشت و جهنم

از اینجا تا بهشت دو قدم است. قدم اول را بگذارید روی هوای نفس، قدم دوم در بهشت است.

اگر میخواهید از آتش جهنم خلاص شوید...




They began to read the names of those people

Who were to enter Jahannam

آنها شروع به خواندن اسامی کسانی که وارد جهنم می شدند کردند

His name was read first

نامش در ابتدا خوانده شد

He fell on his knees and yelled that this couldn't be,

او بر روی زانو خود سقوط کرد و فریاد زد که این نمی تواند باشد

"How could I go to Jahannam?

"چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟

I served others all my life; I spread the word

of Allah to others

من همه زندگی ام خدمت کردم ، من کلام خدا را ترویج کردم

His eyes had become blurry and he was shaking with sweat

چشمان او تار شده بود و او خیس عرق ، به لرزش افتاد

The two angels took him by the arms.

دو فرشته بازوانش را گرفتند

As his feet dragged,

همانطور که پایش روی زمین کشیده می شد

They went through the crowd and advanced

Toward the blazing flames of Jahannam

آنها وی را از طریق جمعیت ، به سوی

 شعله های آتش فروزان جهنم  بردند

He was yelling and wondered if there was

any person who was going to help him

او فریاد می زد و متعجب بود ، آیا  کسی وجود دارد ، که  به او کمک کند

He was yelling of all the good deeds he had done

How he had helped his father

او تمام اعمال خوبی  که انجام داده بود، را فریاد می زد ، که چگونه به پدرش کمک می کرد

His fasts, prayers, the Qur'an that he read,

روزه اش ، نمازهایش ، خواندن قرآنش

He was asking if none of them would help him.

او التماس می کرد ، در صورتی که هیچ کس از آنها به وی کمک نکردند

The Jahannam angels continued to drag him

فرشتگان جهنم  او را با زور روی زمین می کشیدند و ادامه دادند

They had gotten closer to the Hellfire

آنها نزدیک به آتش دوزخ رسیدند

He looked back and these were his last pleas:

او به عقب نگاه کرد و این آخرین درخواست او بود

Had not Rasulullah [saw] said

ای رسول خدا(ص) نگفته بودی:

How clean would a person be who bathes

In a river five times a day?

چگونه پاک می کند کسی را که

هر روز پنج بار در روز خود را ، در آب زلال شستشو می دهد

So too does the Salah performed five times

Cleanse someone of their sins

و نمازهای پنجگانه را بجای می آورد و دیگر هیچ پلیدی برایش باقی نمی ماند

He began yelling

او شروع کرد به فریاد زدن

My prayers my prayers

نماز من نماز من

My prayers

نماز من

The two angels did not stop

دو فرشته متوقف نشدند

And they came to the edge of the abyss of Jahannam.

و آنها را به لبه پرتگاه جهنم آمدند

The flames of the fire were burning his face.

شعله های آتش صورتش را سوزاندند

He looked back one last time,

او در لحظه آخر به عقب نگاه کرد

But his eyes were dry of hope and he had

Nothing left in him.

اما چشمانش دیگر امیدی نداشت و هیچ چیزی در سمت چپ او نبود.

One of the angels pushed him in.

یکی از فرشتگان او را به جلو انداخت

He found himself in the air and falling towards the flames.

او خود را در هوا یافت و به سوی شعله های آتش افتاد

He had just fallen five or six feet when a hand

Grabbed him by the arm and pulled him back

او فقط پنج یا شش فوت افتاده بود

که در آن هنگام ، دستی  بازویش را گرفت و او را به عقب کشید

He lifted his head and saw an old man with

A long white beard

او سر خود را بلند کرد و پیر مردی را با ریش بلند سفید دید

He wiped some dust off himself and asked him

او گرد و غبار را از خود پاک کرد و از او پرسید:

"Who are you?" The old man replied, "I am your prayers".

"تو کی هستی؟" پیر مرد جواب داد: "من نمازهای توام".

"Why are you so late! I was almost in the Fire!

"چرا اینقدر دیرکردی ! من تقریبا در آتش بودم

You rescued me at the last minute before I fell in

تو من را در آخرین لحظه نجات دادی قبل از اینکه بیفتم

The old man smiled and shook his head,

پیر مرد لبخند زد و سرش را تکان داد:

"You always performed me at the last minute

did you forget?

توهمیشه من را در آخرین لحظه انجام می دادی ، آیا فراموش کرده ای؟


At that instant, he blinked and lifted his head from Sajdah.

در آن لحظه، او چشم را باز و بسته کرد و و سر خود را از سجده برداشت

He was in a sweat. He listened to

The voices coming from outside

او عرق کرده بود. او صدایی از بیرون شنید

He heard the adhan for Salat

او اذان نماز را شنید

He got up quickly and went to perform Wudhu

او به سرعت بلند شد و وضو گرفت

Imam As-Sadiq (AS) has said:

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

 When you offer an obligatory prayer

وقتی نماز واجب را می خوانی

Offer it at its stipulated time in a manner

آنرا در وقت خودش

As if it is your last prayer and you fear you shall never

چنان بخوان که گویا آخرین نمازی است که میخوانی ونگرانی که

Get a chance to offer any prayer again

دیگر هرگز به نماز موفق نمی شوی

The Messenger of Allah (saw) has said

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود

Has reported that Allah, the Mighty, the Glorious has said

که خداوند بزرگ و متعال می فرماید:

I have a covenant with my servant that if he offers

من تعهدی نسبت به بنده ام دارم که اگر

His prayers at their stipulated times

نماز را در وقتش بپا دارد

I shall not chastise him and

او را عذاب نکنم و

Shall place him in Paradise without any reckoning

بی حساب او را به بهشت ببرم

Pass this on to your friends and family...

Maybe you can help someone open their eyes.

این نوشته را برای دوستان و خانواده خود  ... بفرستید

شاید شما بتوانید کمک کنید بعضی ها چشمهایشان باز شود

And who knows?

و چه کسی می داند؟

Maybe this is a good deed that can help you during

The Day of Judgment

شاید این کار خوبی است که می تواند به شما در روز قیامت کمک کند

مترجم : علی محمد لی مانی


نماز اول وقت راه نجات ما هنگام قبض روح، فشار قبر و دوری از آتش جهنم است...
بهشت و جهنم


التماس دعا از همه ی عزیزان



برچسب: ،
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت: ۱۰:۰۵:۰۷ توسط:بهشت و جهنم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :