خدا أرحم الراحمين است
پيامبر اكرم (ص):
شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند،
چنان كه شير به پستان هرگز باز نمى گردد...
برچسب: ،
ادامه مطلب
از اينجا تا بهشت دو قدم است. قدم اول را بگذاريد روي هواي نفس، قدم دوم در بهشت است.
پيامبر اكرم (ص):
شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند،
چنان كه شير به پستان هرگز باز نمى گردد...
امام صادق (ع) به ابوبصير فرموده :
به ياد آور آن وقتي را كه تنها در قبر گذاشته مي شوي ... همانطور كه برگها در بهار از درختي سبز مي شوند عاقبت در فصل پاييز تك تك مي ريزند...
هر كس در هر مرحله اي از ايمان و در هر سن و سال گاه گرفتار وسوسه هاي شيطاني مي گردد . گاه در خود احساس مي كند كه نيروي محرك شديدي در درون جانش آشكار شده و او را به سوي گناه دعوت مي كند . وسوسه ها و تحريك ها مسلماً در سنين جواني بيش تر است .تنها راه نجات از آلودگي ها در چنين شرايط سختي ،فراهم ساختن سرمايه تقوا است.(1)
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون؛(2)
پرهيزگاران هنگامي كه گرفتار وسوسه هاي شيطان مي شوند، به ياد خدا و پاداش و
كيفر او مي افتند و در پر تو ياد او حق را مي بينند و بينا مي گردند.
وسوسه هاي نفس و شيطان همانند ميكروب هاي بيماري زا هستند كه در همه وجود
دارند، ولي در بنيه ها و جسم هاي ضعيف مي توانند فعاليت كنند. اما آن هايي
كه جسم سالم و نيرومند و قوي دارند ،بر ميكروب ها غلبه مي كنند و اين در
حالي است كه گنهكاران برادران شيطان و در دام او گرفتارند. (3)
براي رويارويي با وسوسههاي شيطاني، ابتدا بايد دشمن و راههاي نفوذ او را
شناخت . وي را مهار كرد و سپس او را به عقب راند و در گامهاي نهايي به
اسارت كشيد.
همچنين بايد از محيط آلوده و همنشين بد دوري جست ،زيرا اين دو، جز عوامل و
راه نفوذ شيطان ،به درون انسان هستند،و براي گمراهي انسان نقش بسزايي
دارند.
با توجه به اين مقدمه راه هاي مبارزه با وساوس شيطاني عبارتند از:
1- نگهباني و مراقبت:
شيطان با جان ما سر و كار دارد. از اين رو بايد از آن حراست كنيم.
راههاي مراقبت عبارتند از:
ألف) تقوا پيشگي:
قرآن مجيد تقوا را لباسي بر اندام جان آدمي ميداند كه آن را به خوبي
ميپوشاند و حفظ ميكند: «لباس التّقوي ذلك خير؛(4) بهترين جامه، تقوا
است».
امام علي عليه السلام تقوا را دژي نفوذ ناپذير ميداند كه رخنه اي در آن ممكن نيست.(5)
ب) كنترل اعضا و جوارح:
زبان، چشم، گوش، فكر و همة اعضا و جوارح، درهاي ورودي به قلباند. پس بايد اين ها را كنترل كرد.
ج) محاسبه:
بعد از كنترل نوبت به محاسبه ميرسد، يعني براي جبران ضعفها و برنامهريزي براي آينده ارزيابي لازم است.
2- واكنش مناسب:
در برابر هر وسوسه اي بايد واكنش مناسب صورت گيرد.
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «دشمنان تو از جن، ابليس و سپاهيان او است. پس
اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، به خود بگو: زندگان براي مردن آفريده
شده اند. اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستايش خداي را كه ميدهد و
ميگيرد و زكات را از من برد. اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم ميكنند، ولي
تو ستم نميكني بگو: روز قيامت آنان كه ستم كردند گرفتارند. اگر آمد و
گفت: چه قدر نيكي ميكني، بگو: گناهان من بيش از نيكيهاي من است. اگر آمد و
گفت: چه قدر نماز مي گزاري بگو: غفلت من از نمازهايم بيش تر است. اگر آمد و
گفت: چه قدر بخشش ميكني، بگو آن قدر كه ميگيرم، از آن چه ميبخشم زيادتر
است. اگر گفت: چه قدر به تو ستم ميكنند بگو: من بيش تر ستم كرده ام. اگر
گفت: چه قدر براي خدا كار ميكني، بگو: چه بسيار معصيتها كرده ام».(6)
3- استعاذه:
در برابر هجوم وسوسه هاي شيطان، لازم است به پناهگاهي مطمئن پناه ببريد و
آن توجه به خدا و ياد او است. قرآن مجيد ميفرمايد: «اگر از شيطان وسوسه اي
به تو رسد، به خدا پناه ببر كه او شنواي دانا است».(7)
4- مجهز شدن به تجهيزات:
در برابر تهاجم وسيع شيطان، بايد در ميدان كارزار، همواره مسلح باشيم. برخي از تجهيزات در حديث پيامبر اكرم(ص) مطرح شده است. حضرت ميفرمايد: «آيا شما را آگاه كنم بر كاري كه اگر انجام داديد، شيطان از شما فاصله ميگيرد، به اندازة فاصله مشرق تا مغرب؟ گفتند: آري. فرمود: روزه صورت شيطان را سياه ميكند . صدقه، كمرش را ميشكند. دوستي براي خدا و كمك براي عمل صالح، پشت او را ميبُرد . استغفار، بند دلش را ميبرد».(8)
5- آشنايي با دامهاي شيطان:
براي رهايي از وساوس شيطاني بايد مواظب دامهاي او بود. يكي از دامهاي خطرناك شيطاني، دوستي دنيا است.
امام علي عليه السلام ميفرمايد: «از دنيا حذر كن، زيرا دام شيطان و جايگاه فساد ايمان است».(9)
دام ديگر كه از مهمترين ابزار كار شيطان به شمار ميرود، هواپرستي است،
زيرا تا پايگاهي درون انسان وجود نداشته باشد، شيطان قدرت بر وسوسهگري
ندارد. شيطان خواسته هاي نفساني انسان را تأييد ميكند. قرآن مجيد
ميفرمايد: «تو هرگز بر بندگان من تسلط نخواهي يافت ،مگر گمراهاني كه از تو
پيروي ميكنند».(10) بندة خدا تابع هوا و هوس نيست و خواست خدا را مقدّم
ميدارد.
يكي ديگر از دامهاي شيطان براي مردان ، زنان و غضب است. امام علي عليه السلام ميفرمايد:
«براي شيطان كمندي بزرگتر از خشم و زنان نيست».(11) منظور از اين سخن،
زير سؤال بردن شخصيت زن نيست، بلكه منظور آن است كه از طريق اختلاط با زن و
ارتباط نامشروع با وي، و جذابيتي كه جنس مخالف دارد، شيطان مردم را
ميفريبد، همانگونه كه از طريق مال و زينت دنيا كه ذاتاً بد نيستند، وارد
ميشود. همچنين خشم و غضب و تصميمها از روي غضب كه غالباً بر مردان
مستولي ميشود.
برخي از امور ديگر نيز در مخالفت با وسوسه هاي شيطان مؤثر است:
1- انجام يك سري مستحبات ،مثلاً هميشه با وضو بودن و زبان را به ذكر، مخصوصاً «لا حول و لا قوة الاّ باللَّه العلي العظيم» عادت دادن. نيز خواندن قرآن در اوقات مختلف.
2- خود را از بيكاري، تنهايي و عوامل وسوسه انگيز دور نگه داشتن.
3- ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن.
4- مطالعه و تفكر درباره خدا و قيامت.
5- به طور منظم ،مثلاً هفتگي به زيارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ انديشيدن.
6- شركت كردن در مراسم ديني و فعاليت جدي در مسائل فرهنگي اجتماعي و نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.
پينوشتها:
1.آيت الله مكارم شيرازي ،تفسير نمونه ، ج 7 ، ص 66 ،دارالكتب الاسلامية،تهران،1374ش
2.اعراف(7) ،آيه201
3.تفسير نمونه ، ج 7 ، ص 67.
4. اعراف (7) آيه 26.
5. نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه 157.
6. شيخ عباس قمي،سفينة البحار، ج 1، ص 100.دارالاسوة،تهران،1422ق
7. اعراف ، آيه 200.
8.شيخ عباس قمي، سفينة البحار، ج 2، ص 64.دارالاسوة،تهران،1422ق
9. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج 2، ص 279.دانشگاه تهران ،تهران 1366ش
10. حجر (15 ) آيه 42.
11. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم،ج 5 ،ص83.
۱- نماز صبح مشهود ملائكه است.
قرآن مجيد:نماز فجر(نماز صبح) مشهود ملائكه است(بني اسرائيل/آيه۷۷) گر چه تمام نمازها مشهود ملائكه است ولي نماز صبح در اين وادي از ويژگي خاصي بهره مند است. در روايات اسلامي آمده كه : ((نماز صبح از ميان نمازها اين امتياز دارد كه ملائكه شب و ملائكه روز آن را مشاهده مي كنند. زيرا نماز صبح اگر در اول وقت خود انجام شود دقيقاً در لحظه اي انجام شده است كه ملائكه شب جاي خود را به ملائكه روز مي دهند. و هر دو گروه از فرشتگان شاهد اقامه آن خواهند بود. بنابراين نماز صبح كه در اول وقت خوانده شود در دو پرونده ثبت مي شود.)) (وسايل شيعه/ج۳/ص۱۵۶/بحار/ج۸/ص۷۳)۲- نماز صبح را با لباس زير نخوانيد
((استادشهيد مطهري اهميت ويژه و فوق العاده اي براي نماز قائل بودند.ايشان هرگز با لباس خانه نماز نمي خواند، مخصوصاً نماز صبح را.))۳- مواظب نماز صبح باشيد
رسول خدا: كسي كه نماز صبح نخواند قرآن از او بيزار است.۴- نماز صبح را منافقين دوست ندارند
رسول خدا: نماز صبح و نماز عشا سنگين ترين نمازها در نظر منافقين است. (مستدرك وسايل/ج۱/ص/۱۸۳)۵- حاجات مهم را بعد از نماز صبح از خدا بخواهيد
روايت شده است كه ((حاجات مهم خود را در نماز صبح از خداوند مسالت نماييد.))۶- از رحمت خدا دور نشويد
حضرت مهدي(عليه السّلام) به يك از مشتاقان ديدارش كه به زيارت آن حضرت موفق شده بود دوباره فرمود: از رحمت خدا دور است كسي كه نماز صبح را چندان تاخير بيندازد تا ستاره ها ناپديد شوند و نماز مغرب را به حدي تاخير بيندازد تا ستاره ها ظاهر شوند.(حق اليقين/ص۳۰۲)۷- نماز صبح به جماعت
رسول خدا چون شنيد تعدادي از مسلمين در نماز جماعت صبح حضور ندارند فرمود: اگر آنها از ثواب زياد نماز جماعت صبح و عشا خبر داشتند مانند راه رفتن كودكان شيرخوار، خود را به نماز جماعت مي رساندند(بهترين پناهگاه/ص۹۴)۸- اي بي خبرها برخيزيد
و در روايتي آمده كه حضرت امام حسين(عليه السّلام) در كودكي تعابير زيبايي در مورد پرندگان داشتند و در مورد خروس مي فرمودند: خروس در موقع اذان فرياد مي زند:
يكى از مواقع هولناك قيامت ساعتى است كه انسان از قبر خود بيرون مى آيد و اين ساعت يكى از آن سه ساعتى است كه سخت ترين ساعات و وحشتناكترين آنها براى فرزندان آدم است .
حق تعالى در سوره معارج فرمود:
فذرهم يخوضوا و يلعبوا - الى آخر السورة (15) ؛ ((يعنى ايشان كه در باطل خود فرو رفته اند بحال خود واگذار تا بازى كنند و روز خود را ملاقات كنند روزى كه از آنها دعوت شده و روزى كه از قبرهاى خود با شتاب بيرون مى آيند. تا بسوى پرچمى كه بر افراشته شده بسرعت روان شوند، چنانكه لشكر پراكنده كه علم را برپا ببينند به جانب آن شتاب كنان مى روند، در حاليكه چشمانشان فرو افتاده كه نمى توانند از هول نظر كنند، و خوارى بر ايشان چيره شده و اين است آن روزيكه وعده داده مى شدند.))
از ابن مسعود روايت شده كه گفت : من در خدمت حضرت اميرالمؤ منين (ع) نشسته بودم كه آن جناب فرمود: همانا در قيامت پنجاه موقف است هر موقفى هزار سال ؛ موقف اول بيرون آمدن از قبر است كه هزار سال با بدن برهنه و پاى برهنه با حال گرسنگى و تشنگى در جائى نگهدارى مى شوند، پس هر كه از قبر خود با ايمان بخدا و به بهشت و دوزخ و بعث و حساب و قيامت بيرون آيد و بخدا و پيامبر اقرار كند از تشنگى و گرسنگى نجات خواهد يافت .
و حضرت اميرالمؤ منين (ع) در نهج البلاغه فرموده : و ذلك يوم يجمع الله فيه الاولين و الآخرين لنقاش الحساب و جزاء الاعمال خضوعا قياما قد الجمهم العرق و رجفت بهم الاءرض و احسنهم حالا من وجد لقدميه موضعا و لنفسه متسعا(16)
((روزى كه خداوند خلق اول و آخرين را براى رسيدگى به حساب و اعمالشان در يك جا جمع فرمايد و حال مردم در آن روز به اين نحو است كه خاضع و فروتن ايستاده اند، و عرقهاى ايشان تا دهنهاى ايشان رسيده و زمين ايشان را به سختى و شدت مى جنباند و از ميان مردم حال آن كسى خوب است كه براى قدمهاى او جايى باشد و به قدر كافى توان نفس كشيدن را داشته باشد.
و شيخ كلينى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه مثل مردم هنگام ايستادن در روز قيامت مانند تير است در تركش ؛ يعنى همچنانكه تيرها را دسته كرده در تركش جاى مى دهند به حدى كه از تنگى تكان نمى خورند، همين طور جاى آدمى در آن روز به حدى تنگ است كه توان حركت از جاى خود ندارد.
و بالجمله اين موقف ، موقفى عظيم و شايسته است . در اينجا مطالبى را پيرامون اشخاصى كه از قبر بيرون مى آيند بيان مى كنيم .
1- شيخ صدوق روايت كرده از ابن عباس از حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه آن حضرت فرمود: كسى كه در ولايت و امامت على شك دارد روز قيامت در حالى برانگيخته مى شود كه در گردنش طوقى از آتش باشد كه داراى سيصد شعبه است كه بر هر شعبه اى از آن ، شيطانى باشد كه روترش كند در روى او و آب دهن افكند در صورت او.(17)
2- شيخ كلينى از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه خداوند تبارك و تعالى روز قيامت مردمانى را از قبرهايشان برمى انگيزد كه دستهايشان به گردنهايشان بسته شده بحدى كه توان كوچكترين چيزى را ندارند و فرشتگان با ملامت و سرزنش به آنها مى گويند اينها مردمى هستند كه حق خداوند را در اموالشان ندادند.
3- شيخ صدوق از حضرت رسول صلى الله عليه و آله در حديث طولانى روايت كرده كه هر كس بين دو نفر نمامى و سخن چينى كند خداوند در قبر آتشى بر او مسلط مى سازد كه بسوزاند او را تا روز قيامت ؛ پس چون از قبر خود بيرون آيد مسلط فرمايد حق تعالى بر او چهار مار سياه بزرگى كه گوشت او را با دندان بكند تا داخل جهنم شود.(18)
4- و نيز از آن حضرت روايت كرده كه هر چشم خود را از نگاه كردن به زن نامحرم پر كند حق تعالى او را روز قيامت در حالى محشور مى سازد كه او را به ميخهاى آتشين كشيده باشند و سپس امر شود كه او را به سمت آتش برند.
5 - و نيز از آن حضرت صلوات الله عليه روايت كرده كه فرمود: خداوند روز قيامت شرابخوار را با روى سياه و چشمهاى كبود و دهان كج محشور مى گرداند در حالى كه آب از دهانش مى ريزد و زبان او را از قفايش بيرون كرده اند.
و در علم اليقين محدث فيض است كه روايت شده در ((صحيح )) كه شارب الخمر محشور مى شود روز قيامت در حالى كه كوزه اى در گردنش است و قدح در دستش و بويش گنديده تر است از هر مردارى كه بر زمين است ، لعنت مى كند او را هر كه مى گذرد بر او از خلايق .(19)
6- شيخ صدوق از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود: روز قيامت شخص دو رو و دو رنگ را مى آورند در حالى كه زبانش از پشت سرش بيرون آمده و زبان ديگر از جلو رويش در حالى آتش از دهانش شعله ور است و مى گويند اين مجازات دو روئى و دو زبانى است .
و بدان كه چيزهايى كه براى اين موقف سودمند است ، بسيار است و ما به چند نمونه از آن اشاره مى كنيم :
1- در حديثى وارد شده كه هر كه جنازه اى را تشييع كند، حق تعالى بر او ملائكه اى موكل فرمايد كه با ايشان راياتى باشد و تشييع كنند او را از قبرش تا محشرش .
2- شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه هر كس از مؤ منى اندوهى را برطرف كند، حق تعالى بر طرف كند از او اندوه هاى آخرت را و بيرون آيد از قبر خود در حاليكه دلش خنك و سرد باشد.
3- شيخ ((كلينى )) و ((صدوق )) از ((سُدير صيرفى )) روايت كرده اند در خبر طولانى كه گفت : حضرت صادق (ع) فرمود: كه چون حق تعالى مؤ من را از قبرش بيرون آورد، بيرون شود با او مثالى يعنى قالبى و كالبدى كه پيش روى او باشد، پس مؤ من هر چه بيند، هولى از هولهاى روز قيامت ، آن مثال به او مى گويد: اندوهناك مشو و مترس و مژده باد تو را به سرور و كرامت از حق تعالى . و پيوسته او را بشارت دهد تا در مقام حساب ؛ پس حق تعالى حساب آسانى از او بگيرد و او را به بهشت فرمان دهد و آن مثال در جلو او باشد.
پس مؤ من به او گويد: خدا رحمت كند تو را خوب رفيقى براى من بودى ؛ از قبر با من بيرون آمدى و پيوسته مرا به سرور و كرامت از حق تعالى بشارت دادى تا ديدم من آن را. پس تو كيستى ؟ گويد: من آن سرور و شادى هستم كه بر قلب برادر مؤ من خود در دنيا وارد كردى ؛ حق تعالى مرا خلق فرموده تا تو را بشارت دهم .
4- و نيز شيخ كلينى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: هر كه برادر مؤ من خود را لباس زمستانى يا تابستانى بپوشاند، و آنكه بر او سختيهاى مرگ را آسان كند، و گشاد كند قبر او را و آنكه وقتى كه از قبر خود بيرون آيد فرشتگان را با مژده ملاقات كند؛ يعنى ملائكه او را بشارت دهند و اشاره به همين است آيه شريفه : و تتلقيهم الملائكه هذا يومكم الذى كنتم توعدون .
5- سيد بن طاووس در كتاب اقبال از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه هر كسى كه در ماه شعبان هزار مرتبه بگويد: لا اله الا الله و لا نعبد الا اياه مخلصين له الدين و لو كره المشركون حق تعالى براى او عبادت سال را بنويسد و گناه او را محو كند و روز قيامت از قبرش بيرون بيايد در حالى كه چهره اش مانند ماه شب چهارده درخشان باشد.
6- خواندن دعاى جوشن كبير در اول ماه رمضان است .
شايسته است كه ما در اينجا چيزى كه مناسب مقام است نقل كنيم : شيخ اجل امين الدين طبرسى (رحمه الله عليه ) در مجمع البيان از ((براء بن عازب )) نقل كرده كه ((معاذ بن جبل )) نشسته بود نزديك حضرت رسول صلى الله عليه و آله در منزل ((ابى ايوب انصارى )). پس معاذ گفت : يا رسول الله خبر ده مرا از قول حق تعالى ((يوم ينفخ فى الصور فتاءتون افواجا))(20) يعنى روزى كه دميده شود در صور پس فوج فوج بيائيد. حضرت فرمود: اى معاذ سؤ ال كردى از امر عظيمى ، بعد فرمود: ده صنف از امت من متفرق و پراكنده محشور مى شوند كه خداوند ايشان را از مسلمانان جدا كرده و تغيير صورتشان را به اين صورتها تغيير داده است بعضى به صورت بوزينه باشند، بعضى به صورت خوكها، بعضى نگونسار باشند، به اين طريق كه پاهايشان از بالا و صوتهايشان از زير و ايشان را با صورتهايشان به محشر بكشند، بعضى كور باشند كه رفت و آمد كنند، بعضى كران و گنگان باشند كه چيزى نفهمند، بعضى زبانهايشان بمكند در حالى كه چرك و خون از دهانشان جارى باشد بعضى با دستها و پاهاى بريده محشور شوند، بعضى به تنه هاى درخت آتشين آويخته باشند بعضى از مردار، گنديده تر باشند بعضى پوشيده باشند از قطران كه تمام اندام ايشان را گرفته و پيراهنها به پوستهاى ايشان چسبيده باشد پس آنهائى كه به صورت بوزينه اند اشخاصى هستند كه سخن چينى و نمامى مى كردند. و آنهائى كه به صورت خوكها باشند كسبهاى حرام داشتند و اما آنان كه نگونسارند پس خورندگان ربا مى باشند. و آنان كه كورند كسانى اند كه با ستم داورى كرده اند و آنان كه كر و گنگ مى باشند اشخاصى هستند كه دچار عجب و خودبينى اند آنان كه زبانهايشان را مى مكند علما و قاضيانند كه اعمالشان مخالف با گفتارشان مى باشد و آنان كه دستها و پاهايشان بريده شده كسانى اند كه همسايگان خود را آزار داده اند و آنان كه به دار آتشين آويخته شده اند كسانى هستند كه سعايت و سخن چينى مى كنند و آنان كه از مردار گنديده ترند اشخاصى اند كه حق خدا را كه در اموالشان بوده نداده اند و آنان كه جبه هائى از قطران بر تن دارند مردم خودخواه و مغرورند.
__________________________________________________
16- ((نهج البلاغه )) ترجمه شهيدى ، ص 93، خطبه 102.
17- ((تفسير فرات كوفى )) ص 372، حديث 503، چاپ ارشاد اسلامى .
18- ((ثواب الاعمال و عقاب الاعمال )). شيخ صدوق ، ص 609.
19- ((علم اليقين )) فيض كاشانى ، 2/910، باب سوم ، فصل نهم .
20- سوره نباء (78)، آيه 18.
بخشي از وصيت نامه ي « محمد زمان ولي پور»
«... آهاي انسان! بيا درگوشه اي از زمين خداوند، پاسي از شب را تفكر كن كه توي ضعيف و ذليل و بيچاره بيچيز چرا اين جا آمدي؟ اگر ماموريتي داشتي انجام ده و گرنه جواب «چرا» را بده.
يا عبيد الدنانير و الدراهم، اي بندگان دينار و درهم! اي كساني كه به سكه و كاغذهاي نقشه دار(اسكناس) و سنگ و گل و آجر و آهن پارهها قانع شده و گره قلبي بستهايد! گرهاي ناگسستني جز با خداوند و دينش؛
بدانيد كه كاخ و خانه و اشيانه و ماشين و مال التجاره همه و همه را زلزله عظيم قيامت در قلب زمين فرو مي برد حتي توي قطره _انسان را؛ نميدانم چي بگويم، ولي حقيقتا براي ما انسانها ننگ و عار است كه با اين همه عظمتش و روح اللهي اش به خاك و سنگ و آهن و... سرگرم شود و مثل بچه ها با آنها بازي كند.
آيا حيف نيست؟ خجالت نميكشيم؟ مگر چه شده است كه اين همه همهمه و تاخت و تاز و بگير و ببند ميكنيم و حرص و جوش؟ چه خبر شده كه شب و نصف شب خواب و بيداري، ماشين حساب و قلم در دست داريم و هي حساب ميكنيم؟ راستي تو كه با شريك مالي خود در اطاقي مي نشيني و حساب مي كني آيا با نفس طاغي و خاطي خود كه شريك جاني تو است اين چنين محاسبه داري؟
اي جان برادر و خواهر: به ديگران ننگر كه چه مي كنند بخوان و برو در گوشهاي دور از هياهوي دنياداران، كمي تفكر كن كه (انشاءالله) تعالي پيروز هستيد،
انشاءالله كه به قول آن شاعر عارف:
عمر عزيزم شد تلف اندر پي آب و علف كاري نكردم بهر جان.
استغفرالله العظيم»
*خاطره اي شنيدني از دوست و داماد شهيد؛
دوست صميمي و داماد روحاني شهيد، محمد زمان ولي پور تعريف مي كند؛ فرمانده سپاه بابل به من خبر داد كه برادر همسر شما شهيد شدند و اين در حالي بود كه بيست روز از ازدواج ما مي گذشت.
به بيمارستان شهيد يحيي نژاد بابل رفتم، رئيس بيمارستان مانع شد. گفت: شما تحمل نداريد...وقتي تابوت را باز كردم، ديدم كه شهيد دست بر سينه دارد و با حالت تبسم، لبخند مي زند.
تعجب كردم كه دست بر سينه، چرا لبخند مي زند؟
شب شهيد بزرگوار را در خواب ديدم كه گفت:
«مي داني چرا لبخند زدم؟ به خاطر آنكه حضرت سيدالشهدا (ع) را ديدم و گفتم: السلام عليك يا اباعبدالله الحسين (ع)؛ ايشان را در بغل گرفتم و لبخند زدم.».
عاقلا از مرگ تا كي غافلي
تا به كي بر عيش دنيا مايلي
نيستي تا كي به فكر اين سفر
اين سفر دارد بسي خوف و خطر
بايد از اين خواب خوش بيدار شد
با رفيقان سوي منزل يار شد
گر سليماني و گر اسكندري
چون اجل آيد ز موري كمتري
زور رستم قوت اسفنديار
در دم مردن نمي آيد بكار...
حكمت 24 نهج البلاغه
وَ قَالَ [عليه السلام] مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ
الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ .
از كفّاره گناهان بزرگ ، به فرياد مردم رسيدن ، و آرام كردن مصيبت ديدگان است...
اينكه در دعاها حتما آنچه كه مي طلبيم محقق گردد معلوم نيست چون طبق بيان قرآن:
(عسي ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم و الله يعلم و انتم لا تعلمون)
چه بسيار سختي هايي كه براي شما قرار داديم در حاليكه خير است و چه چيزهايي كه شما دوست داريد ولي به ضرر شماست، همانا خدا مي داند و شما نميدانيد.
ما از پشت پرده بي خبريم ما همه مصالح و مفاسد را نمي شناسيم و در جاي ديگر قرآن فرموده:
(فعسي ان تكرهوا شيئاً و يجعل الله فيه خيراً كثيراً)
چه بسيار سختي هايي كه خير فراواني در آن قرار داديم.
البته در همان مواردي كه ما درخواست امري را داريم چون در نهايت به مصلحت
ما نيست خداوند رئوف و مهربان آن امر را برايمان مححق نمي سازد بجايش آنچه
كه به مصلحت ما است به ما مي بخشد به عنوان مثال اگر در منقلي حبه هاي
ذغال را قرار دهيم و آتش روشن كنيم بطوريكه حبه هاي سياه ذغال بطور كامل
قرمز و بر افروخته گردند.
كودكي كه نگاه به آن حبه ها دارد به تصور آنكه شكلات است از مادرش مطالبه
مي كند و چه بسا گريه و ناله هم دارد لكن مادر مهربان و دلسوز هرگز ان
ذغال سرخ شده را در اختيار كودك خود قرار نمي دهد تا مبادا آسيب ببيند لكن
در عين حال بي توجه به خواست وناله او هم نخواهد بود او بجاي آن ذغال
سرخ شده شكلاتي واقعي ،شيريني ،ميوه اي كه به حال كودكش مفيد است به او مي
دهد.
بنابراين اذكار و ادعيه
اولاً استجابت به معني توجه حق تعالي را به دنبال دارد
و ثانيا اگر مورد درخواست در ذكر ودعا به جهت رعايت مصلحت بنده و يا جامعه
محقق نگردد جايگزين او و عوض او داده مي شود و اگر اين عوض در دنيا به
جهاتي داده نشود مسلما در قيامت داده مي شود.
ما در هر موردي از خداوند كمك ميخواهيم. وقتي بيمار لاعلاجي داريم، وقتي امتحان سختي در پيش رو داريم، وقتي به مشكل مالي برميخوريم، وقتي با مشكل خانوادگي روبرو ميشويم و.... براي كمك خواستن دعا ميكنيم، نماز ميخوانيم، نذر ميكنيم و از ديگران التماس دعا داريم. با اين وجود هميشه اين درخواستها اجابت نميشود. سوال اين است: اصولا در چه مواردي ميتوان از خداوند انتظار كمك داشت و در چه مواردي اين انتظار بيهوده است؟
فردي براي شفاي بيماري از نزديكان خود (مثلا پدرش) دعا ميكند. او به دعا اعتقاد دارد.
امكان1) پدر شفا پيدا ميكند. دعا كننده خرسند از شفاي پدر خدا را شكر ميكند كه دعايش مستجاب شده.
امكان 2) پدر فوت ميكند. دعا كننده خود را تسلي ميدهد كه اين خواست خدا بوده و عمر پدرش به اتمام رسيده.
حال همين فرد را با اعتقاداتي سست در نظر بگيريد
امكان اول: پدر شفا پيدا ميكند. او از شفاي پدر خوشحال و آن را نتيجه تلاش پزشكان ميداند.
امكان دوم: پدر فوت ميكند. او ناخشنود و از خدا گلايه مند است كه چرا پدرش شفا نيافته.
هر دعايي كه مستحاب نميشود، يكي از دلايلش عدم انجام دعا با شرايط ويژه آن ميباشد
در اين رابطه اين سوالات پيش مي آيد :
1- علت تحقق بسياري از خواسته هاي بشر بدون دعا چيست؟ بسياري از مردم دعا
نميكنند ولي موفقند. آنها به خواسته هاي خود ميرسند و از آن استفاده
ميكنند. چه عاملي در اين گروه از مردم موجب رسيدن به خواسته هايشان است؟
2- در بسياري موارد هم مردم با سوز دل و از صميم قلب دعا ميكنند ولي دعاي
آنها مستجاب نميشود. ايا باز هم بايد اين را به حساب عدم تحقق شرايط دعا
توسط دعا كننده يا دعا كنندگان دانست يا علت ديگري در بين است؟
گاهي ما براي مريضي دعا ميكنيم كه احلش فرا رسيده است بنابراي قبول نميشود.
گاهي براي پول دعا ميكنيم اما خدا ميداند كه ما با به دست اوردن پول گناه خواهيم كرد
گاهي براي امتحان سخت گناه مي كنيم كه هيچ تلاشي نكرده ايم كه دعا بايد با تلاش همراه باشد
دعا هم نقش معنوي دارد هم نقش مادي كه خداوند صلاح بداند قبول ميكند صلاح نداند قبول نميكند
چون خداوند از تمام امور آينده باخبره و صلاح ما نيست برخي دعاهاي مارو قبول نميكنه.
انسان در قيامت مي گويد كاش هيچ دعايم قبول نمي شد و برايم ثواب معنويش نوشته مي شد...
كافي كتاب دعا ج2
وقتي مرگ آدمي حتمي است
به راستي چرا غفلت و دلبستن به دنيا؟
شيطان در كمين آدمي است
هوس هايت را كنار بگذار