آیا یهودیان و مسیحیان به بهشت میروند؟
با توجه به آیات
15 و 16 سوره مبارکه هود علیه السلام و نیز آیاتی که عمل صالح را شرط ورود
به بهشت می دانند، این نتیجه به دست می آید: عملی نجات بخش است و بهشت
جاویدان را در پی خواهد داشت که دارای این دو عنصر باشد: حُسن فعلی و حُسن
فاعلی؛ یعنی هم عمل، عملی باشد که در فرهنگ دینی مقبول است و هم کننده کار
آن را با نیت الهی و قصد قربت انجام داده باشد.
آیات
قرآن کریم تأکید و اصرار دارند بر اینکه شرط ورود به بهشت دو چیز است: یکی
ایمان و دیگری عمل صالح؛ مانند آیه 82 سوره بقره که اهل ایمان و عمل صالح
را اهل بهشت و جاویدان در آن معرفی می کند:
الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ
آیات الهی این واقعیت را هم بیان می دارند که نه ایمان بی عمل برای انسان مفید خواهد بود و نه عملِ بی نیت الهی.
بی فایده بودن ایمانِ بی عمل را در آیه 158 سوره انعام آمده است:
یَوْمَ
یَأْتی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ
آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیْراً
روزی که
برخی از نشانههای پروردگارت به ظهور آید، ایمان آوردن کسی که پیش از این
ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایستهای انجام نداده سودی نخواهد
داشت.
و اینکه عمل بی نیت الهی در آخرت بهره ای از پاداش الهی
نخواهد داشت حقیقتی است که آیات 15 و 16 سوره هود علیه السلام از آن پرده
بر می دارد:
مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ
کسانی
که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در
[همین] دنیا به آنان میدهیم و در آن چیزی از آنان کاسته نخواهد شد.
أُوْلَئکَ
الَّذینَ لَیْسَ لهَُمْ فیِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبطَ مَا
صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُون
اینان
کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست و آنچه [در دنیا از
کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر می شود و آنچه همواره [برای غیر
خدا] انجام می دادند، باطل است.
کدام ایمان؟ کدام عمل؟
حال که ضرورت داشتن ایمان و عمل صالح برای جلب رضای خداوندی و ورود به بهشت اثبات شد این سوال مطرح می شود که کدام ایمان و عقیده و کدام عمل شایسته این هدف را تأمین می کند و انسان را به سر منزل مقصود می رساند؟
از
آیات قرآن کریم به دست می آید تنها عقیده و باوری نجات بخش است که مقبول
درگاه الهی باشد و آن نیست جز باور به معارف دین اسلام است.
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ (آل عمران/19)
بی تردید دینِ [واقعی که همه پیامبران، مُبلّغ آن بودند] نزد خدا اسلام است.
اسلام
در اینجا عبارت است از تسلیم شدن در برابر بیانی که از پروردگار عالم در
مورد عقاید و اعمال و یا در مورد معارف و احکام صادر میشود.[1]
و نیز می فرماید:
وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسرینَ (آل عمران/85)
و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمیشود و
او در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
بنابراین
هر مکتب و عقیده ای که در آن سخنی از فرامین الهی نباشد و تسلیم بودن محض
در برابر تمام آنچه او فرموده است معنی نداشته باشد ، مکتبی نیست که انسان
با باور به آموزه های آن بتواند به قرب الهی و بهشت جاویدان دست پیدا کند.
با
این قید، تمام ادیان و مکاتب غیر الهی یکسره باطل اعلام شده و کنار گذاشته
می شوند؛ می ماند ادیان الهی. در بین ادیان الهی هم، قرآن کریم فقط اسلام
به معنای دین خاتم را برگزیده و بقیه را با صراحتِ تمام مردود اعلام کرده
است. این بیانیه سه بار در قرآن کریم دیده می شود:
در آیات 33 سوره توبه، 28 سوره فتح و 9 سوره صف که فرمود:
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ
اوست که پیامبرش را به همراه هدایت الهی و دین حق فرستاد،
تا آن را بر همه ادیان چیره گرداند.
در این آیات مراد از «دین حق»، دین اسلام و عقاید و احکام آن است که با واقع و حق انطباق دارد. بنابراین معنای آیه این می شود: خدا آن کسی است که رسول خود محمد (صلی الله علیه و آله) را با هدایت- و یا با آیات و معجزات- و با دینی که با فطرت و حقیقت آفرینش منطبق است، فرستاد تا آن را بر سایر ادیان غلبه دهد.[2]
بر اساس این آیات، ایمان به غیر دین اسلام در درگاه
الهی مردود است و پذیرفته نخواهد بود. برای همین قرآن کریم، اهل کتاب را به
دست برداشتن از دین سابق دعوت می کند و از آنها می خواهد تا به دین اسلام
ایمان بیاورند:
وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتاب لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُۆْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسقُونَ (آل عمران /110)
اگر اهل کتاب (یهود و نصاری) ایمان بیاورند به سود خودشان است؛ اما متاسفانه تنها اقلیتی از آنها پشت پا به تعصبهای جاهلانه زده و اسلام را با آغوش باز پذیرفته اند؛ در حالی که اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شده و حتی بشاراتی که در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در کتب آنها بوده نادیده انگاشته و بر کفر و عصبیت خود هم چنان باقی مانده اند. [3]
و یا در آیه 65 سوره مائده آنها را به شرطی اهل بهشت و رستگاری می داند که به اسلام ایمان بیاورند و مسلمان شوند:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتاب آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیمِ
اگر
اهل کتاب ایمان بیاورند و پرهیزگاری پیشه کنند، از گناهان گذشته آنها درمی
گذریم و آنها را در باغ های بهشت که کانون انواع نعمت ها است وارد
میکنیم.
خداوند متعال کار را به اینجا خاتمه نداده و سخن از اسلامی
به میان می آورد که مورد رضایت اوست ؛ چرا که می دانسته همین اسلامی که تا
قیامت بشر را به آن فراخوانده ، خود به فرق و مذاهب متعدد تقسیم خواهد شد؛
برای همین فرمود:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً (مائده/6)
یعنی اسلامی مورد قبول و رضایت من است که مُهر «غدیر» پای آن باشد.
کدام عمل نجات بخش است؟
با
توجه به آیات 15 و 16 سوره مبارکه هود علیه السلام و نیز آیاتی که عمل
صالح را شرط ورود به بهشت می دانند (در بالا گذشت) این نتیجه به دست می
آید:
عملی نجات بخش است و بهشت جاویدان را در پی خواهد داشت که
دارای این دو عنصر باشد: حُسن فعلی و حُسن فاعلی؛ یعنی هم عمل، عملی باشد
که در فرهنگ دینی مقبول است و هم کننده کار آن را با نیت الهی و قصد قربت
انجام داده باشد.
بنابراین دو دسته کار است که بی تردید در قیامت بهشت و ثوابی نخواهد داشت:
1ـ کاری
که در فرهنگ دینی معصیت است و گناه محسوب می شود (حُسن فعلی نداشته باشد)
هر چند فاعل آن مۆمن باشد؛ مانند سرقت اموال ثروتمندان برای کمک به
نیازمندان با نیت قربة الی الله.
2ـ کاری
که در فرهنگ دینی پسندیده است؛ ولی فاعلش آن را برای جلب رضای الهی و نیل
به ثواب اخروی انجام نداده است (حُسن فاعلی نداشته باشد)؛ مانند ساخت
بیمارستان با نیت کسب شهرت.
پی نوشت:
1. المیزان 3/121
2. المیزان 9/247
3. تفسیر نمونه 3/49
منبع:tebyan.net
برچسب: ،