برزخ کجاست؟
از آیات و روایات چنین استنباط می شود که انسان، پس از مرگ، یکباره وارد جهان اخروی
نمی شود؛ بلکه وقوع «قیامت کبری» همراه با یک سری انقلابها و دگرگونی ها در کل نظام هستی و موجودات جهان است.
البته، تصور نشود که در فاصله مرگ تا قیامت، انسانها در خاموشی، بی حسی و بی حیاتی به سر می برند؛ بلکه در فاصله بین دنیا و قیامت، عالمی - به مراتب - برتر از دنیای کنونی هست که دارای حیات همراه با لذت و سرور برای نیکوکاران و رنج و اندوه برای بدکاران است.
عالم واسطه بین دنیا و آخرت - که این نوشتار را به انگیزه بحث از آن نگاشته ایم -
«برزخ» نام دارد.
«عالم برزخ» نسبت به آخرت (قیامت بزرگ)، «قیامت کوچک» نامیده می شود.
از این رو در روایت آمده است:
قال النَّبی(ص): «الْمَوتُ، الْقیامَة؛ مَنْ ماتَ، فَقَدْ قامَتْ قیامَتُه»
«المحجة البیضاء»، ج 8، ص 297.
پیامبر(ص) فرمود:
«مرگ، آغاز قیامت است؛ هر کس بمیرد، قیامتش بر پا می شود».
بنابراین، مراد از قیامت در این روایت، قیامت کوچک (عالم برزخ) است؛
نه، قیامت بزرگ (عالم آخرت).
برای آشنایی بیشتر با معنا و مفهوم این واژه، کاربرد آن را در کتاب و سنّت پی می گیریم:
الف - این واژه سه بار در قرآن آمده است:
(مَرجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لایَبْغیانِ)
سوره رحمن آیه 19 - 20
خداوند، دو دریا را به هم آمیخت و میان آن دو، فاصله ای قرار داد تا از مرز خود خارج نشوند.
(وَجَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجوراً)(1)
بین آب این دو دریا حائلی قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند.
(وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرزَخٌ اِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ)(2)
از لحظه مرگ تا روز برانگیختن، فاصله است.
این سه آیه به خوبی معنای برزخ را آشکار می کند؛ ولی این لفظ به گونه ای که در آیه سوم استعمال شده است، به کار می رود و در همان معنا، ویژگی یافته است.
برخی از کلمات دارای دو معنا هستند:
1-معنای لغوی؛ 2-معنای اصطلاحی؛ مانند: «صلات، زکات، حج و جهاد» که در لغت به معانی «دعا، رشد، قصد و کوشش» می باشند؛ اما در معانی مصطلح کنونی ویژگی یافته اند.
لفظ «برزخ» نیز اینگونه است: در لغت به معنای واسطه و فاصله بین دو چیز است؛ اما در اصطلاح به معنای عالم قبر (حیات برزخی) استعمال می شود.
از این رو، هنگامی که پرسیده می شود: برزخ چیست؟ امام صادق(ع) در پاسخ می فرمایند:
«از لحظه مرگ تا وقتی که از قبر خارج می شویم».(3)
امام نیز لفظ برزخ را در معنای ویژه و اختصاصی آن به کار می برند؛ نه در معنای لغوی آن.
بنابراین، از این پس، هر جا لفظ «برزخ» را استعمال می کنیم، مراد همین معنای اصطلاحی است.
ب - در «نهج البلاغه» این واژه دو بار ذکر شده است:
«سَلَکُوا فی بُطُونِ الْبَرزَخِ سَبیلاً؛ سُلِّطَتِ الارْضُ عَلَیْهِمْ فیه، فَاَکَلَتْ مِنْ لُحُومِهم وَ شَرِبَتْ مِنْ دمائِهم...».(4)
در درون برزخ راهی را پیمودند که در آن راه، زمین بر آنها چیره شده؛ گوشتهایشان را خورده و از خونهایشان آشامیده است.
«فکَانَّما قَطَعُوا الدُّنْیا اِلی الْآخِرَةِ وَ هُمْ فیها؛ فَشاهَدُوا ما وَراءَ ذلک؛ فَکَانَّما اطّلَعُوا غُیُوبَ اَهْلِ البَرزخِ فی طُولِ الإِقامَةِ فیه...».(5)
(بندگان شایسته) گویا دنیا را به پایان رسانیده فراسوی آن را می نگرند و امور اخروی را مشاهده می کنند؛ و گویی بر احوال پنهانی برزخیان و مدت اقامت آن سامان آگاهند.
ج - این واژه در روایات نیز به صورت متعدد به کار رفته است؛ از جمله:
قالَ الصّادق(ع): «اَلْبرزَخُ، اَلْقَبْر؛ وَ هُوَالثَّوابُ وَالعِقابُ بَیْنَ الدُّنیا وَالآخِرَة».(6)
امام صادق(ع) فرمود: «برزخ، عالم قبر است که عبارت از ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت است».
قالَ الصّادق(ع): «وَاللَّهِ ما اَخافُ عَلَیْکُمْ اِلّا الْبرزخ».(7)
امام صادق(ع) فرمود: «سوگند خدای را که جز از عالم برزخ بر شما بیم ندارم».
از آنچه بیان شد، دریافتیم که برزخ، پیوسته به دنیاست.
اینک روایاتی را در این باره یادآور می شویم:
امام صادق علیه السلام فرمود:
« هیچ مۆمنی در شرق و غرب زمین باقی نمی ماند؛ مگر اینکه به « وادی السلام» برده شود!»
پرسیده شد وادی السلام کجاست؟
فرمود:
« پشت شهر کوفه؛ مۆمنان در آنجا حلقه حلقه گرد هم آیند و با هم سخن گویند»
« الکافی»، ج3، ص 243. « بحار»، ج6، ص 268
امیرالمۆمنین علیه السلام فرمود:
« بدترین آب روی زمین، آب وادی برهوت است. برهوت سرزمینی است که در حضر موت [ اطراف یمن] واقع شده و تمامی کفار [ پس از مرگ] در آن سرزمین، گرد هم آیند.»
امام صادق علیه السلام فرمود:
« روح مۆمن را پس از مرگ به سوی نهر کوثر [ از نواحی وادی السلام] برند. مۆمن در باغهای اطراف آن گردش می کند و از شرابهای آن می آشامد؛ اما دشمنان ما [ اهل بیت] وقتی از دنیا روند، روحشان را به سوی وادی برهوت برند. در آن وادی تا روز قیامت، شکنجه شوند و از زقّوم آن خورند و از حمیمش آشامند.
پناه بر خدا از عذاب سخت این وادی!»
« بصائر الدرجات»، ص 130 ( به نقل « بحار»، ج6، ص 287)
.......................................
1. فرقان (25) آیه 53.
2. مؤمنون (23) آیه 100.
3. «تفسیر نور الثقلین»، العروسی الحویزی، ج 3، ص 554، مطبعة الحکمة. «بحارالانوار»، ج 6، ص 267.
4. «نهج البلاغه»، خ 212 ص 695 (مطابق شرح و ترجمه فیض الاسلام).
5. «نهج البلاغه»، خ 213، ص 704.
6. «تفسیر نورالثقلین»، ج 3، ص 553. «بحار»، ج 6، ص 218.
7. «تفسیر نورالثقلین»، ج 3، ص 553. «بحار»، ج 6، ص 214.
برچسب: ،