صدای مادر بلند بود
- محمد...؟؟؟
- هان؟
چند لحظه منتظر ماند جوابی از مادرش نشنید...
تلفن همراه محمد زنگ خورد...
(مخاطب
خاص بود)
برداشت و گفت:
جانم عزیزم...
عزیزتر از جان شما مادر است نه...
برچسب:
،
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ مهر ۱۴۰۲ساعت:
۱۰:۰۱:۴۳ توسط:بهشت و جهنم موضوع:
نظرات (0)